هرکی میخواست پسر زن بده، دختر شوهر بده، زن و شوهری آشتی بده تو فامیل، به بابام میگفتن اما امشب تو مجلس خواستگاری داداشم، جاش حسابی خالی بود.
من، مامان و داداش تو مجلس تو چشم هم نگاه نمیکردیم تا گریه مون نگیره.
قدر داشته هاتون بدونید 😢🥺
لذت بردن من از لحظههام اینطوریه که الان فهمیدم هیچی قرینه نیست تو صورتم....
از آرایش چشم بگیر تا رژلب😂
حتی با موهای سفید و رنگپریدهم هم لذت میبرم😉
سعی میکنم از امروز بیشتر لبخند بزنم😁
با صدای بلندتر سلام کنم🤗
اهداف تیرماهم رو مثل خرداد تیک بزنم📝
مامان: تو چرا رل نداری و سینگلی؟ بین این همه دوست از کسی خوشت نمیاد؟
دوستات دوستی ندارن که برای آشنایی بهت معرفی کنن🧐
ببینم برای خوشحالی این دل مادر چکار میکنین دیگه😁
نیازمند به یک ادمین پاسخگو اینستاگرام هستیم...
محل کار: تهران-صادقیه
ساعت کاری: تمام وقت
حوزه: آموزش مهندسی
آپشن: امکان دورکاری پارهوقت هم وجود دارد
پ.ن: ریتوییت فراموش نشود😍
دایرکت پیام بدین تا برای ارسال رزومه آیدی تلگرام رو خدمتتون بدم
بالای بالا🍻
امشب رو ابرام☁️
شیما خوشحال ترینه🥳
خدا رو صد هزار بار شکر که همه چی به خیر گذشت💫
یک تشخیص اشتباه چهارده روزه دنیا و زندگی رو برای من، مامان و داداشم سیاه کرد🥺
و تنها همه چی به حرکت مایع میانی گوش برمیگرده و زمان میبره خوب شم😉
یک سوال از محتوانویسان عزیز، تقاضای کارفرما بابت نوشتن 5000 تا 10000 کلمه در روز صحیح است؟
آیا شما همگی می توانید و تنها من سرعتم در این کار پایین است؟
#محتوا
#محتوا_نویسی
اگر جای خالی یک نیروی تولید محتوای با انگیزه را در کنار خودتون خالی حس می کنید، به من پیام بدید، شاید تونستیم با هم همکار بشیم😍✌️
پ.ن: پیشاپیش از ریتوییت کردن شما دوستان ممنونم❤️
#تولید_محتوا
#محتوا_نویسی
#تمام_وقت
جواب رد دادم به طرف
برگشته میگه: هروقت خواستی و دوست داشتی می تونی برگردی
آخه احمق مگه اصلا اومدم و باهات آشنا شدم که برگشتی اینطوری میگی😅😅😅
فاز برداشته میگه: دنیا دو روزه، با یکی باش حتما، همیشگی باش، دنبال عشق و حالت باش
😅😅😅
چشم عباس آقااااا
فرمایش؟
به نظرتون زشته به همکارام نحوه استفاده از توالت فرنگی رو بگم؟
آدم حسابی رو سنگ توالت فرنگی نمیرن بشینن 😬😬
هربار رفتیم هر دو طرف سنگ، جای کفش و اطراف آن پر از آب و کثافت...
هربار مجبور برم با شرمندگی بسیار به خدمهمون بگم بیاد تمیز کنه
مامانم با نگهداری حیوون تو خونه مخالفه، تا این که امشب دوباره باهاش صحبت کردم و در کمال ناباوری گفت: «پرنده بگیر نه گربه».
میگیم عروس هلندی بگیرم میگه:« نه ی پرنده ای بگیر که نوک نزنه و حرفم بزنه»
فکر کنم سرکارم😁
حالا چی بگیرم به نظرتون؟!؟
فکرش رو هم نمیکردم اول سال «403» اینطوری به سمت دو تا از هدفهای سال گذشتهم که یک گوشه انداخته بودمشون پرت بشم.
این عکس رو هم اینجا میذارم به یادگار بمونه تا یادم نره به خودم چه قولی دادم و قراره از چه مرحله سختی بگذرم تا به شش ماهه دوم سال برسم💪
💫💃
صبح آغاز دوباره زیستن است، برای نزدیکی به رویاهات و لذت بردن از زندگی
پس به دنبال لذتهای کوچک و بزرگ گشتم
خانواده را دیدم
پیامهای صبحگاهی دوستانم رو خواندم
اهداف قشنگ و پر چالشم رو به یادآوردم پس
دواندوان بدون آرایش اومدم شرکت تا امروز اینطوری لذت ببرم🔥
@anis_alins
بهترین روش برای گرفتن تلخی لیمو عمانی این هست که لیمو عمانی رو از وسط نصف کنید، هستههاش رو کامل بیرون بیارید سپس برای نیم ساعت در آب سرد خیس کنید. بهتر است که دوبار در این نیم ساعت آب لیمو عمانی رو عوض کنید.
تضمینی👌
بین همکارا حرف کراش بود، دلم دوباره یادش کرد🥺🥺
اما بعد دو سال دیگه غرورم اجازه نمیده که بازم من پیشقدم بشم...🥺🥺
رفیق چشم عسلی☺️
رفیق مو جو گندمی🥰
رفیق مو فرفری😍
عناوین زیبایی که همیشه خطابش میکنم حتی تو ذهنم🥺
بر طبل شادانه بکوب، پیروز و مردانه بکوب💃💃
جمعههای پر چالش شیما با موفقیت تموم شد🤲
پیش به سوی مسیری روشن اما هدفمند💫💪
ارائه عالی, کار گروهی خوب، داوری قوی و لبخند رضایتبخش منتورها خستگی این دو ماهونیم رو شست و برد
💃💃💃
میدونین هنرمند واقعی کیه؟
اون خانمی که تو شلوغی مترو، ایستاده کیف لوازش آرایشش رو درمیاره و از پایه شروع میکنه به آرایش کردن و ایستگاه بعد پیاده میشه😅
امروز به فال نیک میگیرم💃
دیشب بابام بعد مدت ها تو خواب دیدم و آروم شدم🙂، صبح با پیام دوست ❤️ و بعد از آن هم با پیام واریزی پاداش از شرکت😁، چشم باز کردم🙂
خدا رو شکر 🙏🙏🙏
بخدا که میدونیم بافت و هودی های زیبا دارین اما الان وقت مناسبی برای پوشیدنش نیستاااااا
خفه نمیشین
گرم تون نمیشه
اعصاب نمیذارین که😁
صبح تان به خیر و شادی 💃🕺
پاییزتان زیبا🍂🍁
روز سختی بود...
از شش و نیم صبح برخلاف همیشه دچار تنشهایی شدم که روز رو برام سخت و تلخ کرد
لبخند به لبم نیومد، ابروهام بالا نرفتن، آهنگ آرومم نکرد، اشکم نیومد
تا جایی که روز خشم نامیدمش...
سرعت تایپم بد شده بود
دو سه تا از همکاران دمشون گرم جویا حال شدن...
برام سواله که چرا خیلیها انقدر از ماه مهر و مدرسه بدشون میاد؟
حتی یکذره هم علاقه به درس نداشتن؟
یکذره هم مهر و محبت معلمهاشون تو دلشون جا باز نکرده بوده؟
هیچ خاطره قشنگی ندارن از اون دوران؟
حتی نشده یک دوست خوب از اون دوران داشته باشن؟
دیروز که از شرکت به سمت مترو حر میرفتم، تو یک کوچه ایستادم تا توت بخورم😁 با خیال راحت مشغول خوردن توت شدم. خیلی با احتیاط و آروم توتها رو میچیدم و میخوردم که یکوقت زمین نیفته تا حیف بشن😋ناگهان یکی از توتها افتاد زمین و من کج شدم تا برش دارم...
امروز سمت مترو حر، یک بابای سن و سال داری رو دیدم که داشت به دخترش موتورسواری یاد میداد...
دختر هم با گیسوانی و لبی پر از خنده موتورسواری میکرد...
با دیدن این صحنه خستگی کار همش رفت....
😍💃
خبر شاد بود اما کوتاه
اسمم حج عمره دراومده😭😍
دستام از خوشحالی داره میلرزه
واقعا نمیدونم چی باید بگم
چه تصمیمی باید بگیرم
حس گنگی و گیجی دارم
اگر سال های قبل درمیامد، صددرصد می رفتم اما الان نمی دونم
یک اصغر سیبیل دهه شصتی که بشه بهش اعتماد کرد و برای شناخت و پیشرفت هم تو زندگی و کار قدم برداشت، کسی که باهاش راحت خرابکاری کرد و آدم امن زندگی هم باشیم نیاز است...
🥺🥺