واقعا من اگه این حس شوخ طبعی را نداشتم زیر بار این همه تنش تاحالا یا دیوونه شده بودم یا یه قاتل جانی یا در خوش بینانه ترین حالت صد تا کفن پوسونده بودم. دمم گرم که رفتمو مسخرگی پیشه کردم و مطربی آموختم.
شاید به ذهن خیلیا رسیده باشه ماشین حمل پول را بدزدن، ولی من یه فانتزی دارم در باب دزدیدن این ماشینای پست!
به نظرتون باحال نیست؟ یه عالمه چیزای باحال و هیجان انگیز میتونه توش باشه!
انگار که مثلا یه تخم مرغ شانسی خیلی بزرگه!
یک سکانس از فامیل پررو
دیشب زنگ زدن
- میخوایم بریم باغ
+من نیستم شما برید
- نه پس ما هم نمیریم
امروز در ساعات مختلف زنگ زدند خونه بر نداشتم، زنگ زدن به گوشی گفتم بیرونم
الان پاشدن اومدن پشت در خونه جا کفشی را چک میکنن و زنگ میزنن ببین صدا گوشیم از داخل خونه میاد یا نه...
من به یک دوست نیاز دارم
یک دوست همسن
هم محله ای
هم فاز
هم عقیده
با تفریحات و سلیقه نزدیک
واقعا نیاز دارم
باهم بریم کوه، بریم باشگاه، بریم شهر کتاب، حرف بزنیم، کتاب بخونیم، قهوه بخوریم، بریم خرید، بریم آرایشگاه بریم گند بزنیم تو پولامون
من حقیقتا از نداشتن دوست رنج میبرم
این ماشینه را میبینین در خونه ما پارک شده؟ الان دو تا دایی های بنده به انضمام یه پسر داییم توش منتظر نشستن ببینن من کی بر میگردم خونه؟
واقعا نگرانشونم تو این سرما به زحمت افتادن، به نظرتون یه سینی چایی ببرم براشون؟
لعنتیا اخه چقدر پیگیرید؟ مگه من قسم خوردم هر آخر هفته را با شما بگذرونم؟ چقدر بیکار و بی دغدغه ؟ اصلا چجوری به عقلتون رسید بیاین کفشای پشت در را چک کنید؟ بعد چجوری اومدین بالا؟
بعد زنگ میزنید اون سر مملکت به مامانم چوقولی که وای دخترتون اجازه نمیده ما تو کارش فوضولی کنیم؟
لعنتیا اخه چقدر پیگیرید؟ مگه من قسم خوردم هر آخر هفته را با شما بگذرونم؟ چقدر بیکار و بی دغدغه ؟ اصلا چجوری به عقلتون رسید بیاین کفشای پشت در را چک کنید؟ بعد چجوری اومدین بالا؟
بعد زنگ میزنید اون سر مملکت به مامانم چوقولی که وای دخترتون اجازه نمیده ما تو کارش فوضولی کنیم؟
یک سکانس از فامیل پررو+متوهم
زندایی زنگ زده
- امروز برا ناهار بیا خونه ما
+ دستتون درد نکنه سر کارم
- (با جیغ) وا یعنی چه خودت را از ما قایم میکنی. کاری کردی که ما نباید بفهمیم؟ نکنه رفتی یواشکی دماغت را عمل کردی؟
روز اول مدرسه بابام گفت مدرسه آخر خیابونه، تنها بودم
روز اولین کنکور زندگیم، آزمون تیزهوشان تنها بودم
تمام کنکورها تنها بودم
دفاع کارشناسی تنها بودم
دفاع ارشد اصلا خانواده م نمیدونستن چه خبره
دکتری قبول شدم یک ماه اول کسی نمی دونست
احتمالا بقیه برنامه های زندگیم هم تنها باشم
امروز راس ساعت ۷ صبح تو صف نانوایی ازم خواستگاری شد...
آقا داماد؟ بله یه دونه پیرمرد اصفانی کچل از اینا که دندوناشون نارنجی شده با دوچرخه چینی ساکن خیابون آذر.
بهم فرمودند " خره میدارمد..."
فقط یه اصفانی میتونه درک کنه چه پیشنهاد اغوا کننده ای را رد کردم😄🤚
خب صبح شنبه را آغاز کردیم
زنگ زدم دایی
-دایی امروز خانم همسایه را دیدم گفت چند تا آقا اومدن اینجا در زدن بعدم رفتن تو کوچه چند ساعت منتظر موندن. ما نگران شدیم میخواستیم زنگ بزنیم پلیس
- عه؟ وای کی بوده دایی جون؟
- نمیدونم والا شانس آوردن پلیس نیمده...
این قسمت: خواهرزاده جهنمی
زندایی قشنگم با دایی عزیزتر از جانم سرزده اومدن خونمون، یه ظرف لازانیا و یه بسته گنده آجیل (دقیقا نقطه ضعفام) آوردن بعدم قشنگ با دقت من و خونه زندگی را چک کردن که تغییری نکرده باشه. الان خیالشون راحت شد...
در ساعت ۲۳ بلخره زور سرما به فوضولی چربید و رفتند...
چه خواهرزاده خبیثی ام که مهمونام تشنه و گشنه رفتن...
این پیروزی خجسته باااااااااااد
کیانا ۱- فوضولای فامیل ۰
این ماشینه را میبینین در خونه ما پارک شده؟ الان دو تا دایی های بنده به انضمام یه پسر داییم توش منتظر نشستن ببینن من کی بر میگردم خونه؟
واقعا نگرانشونم تو این سرما به زحمت افتادن، به نظرتون یه سینی چایی ببرم براشون؟
بخدا من الان تو اصفان خیابان مشتاق تو کافه باشگاه نشستم چای میخورم ماشینمم تو پارکینگ خونه س و اصلا نمیدونم ازنا و درود کجا هستند.
الان باید خاک تو ملاج کی کنم؟
۴۰ سال پیش که دایی با زنداییم ازدواج کردن، طی وقوع تحولات مثبت در خانواده، زندایی معروف شدند به خوش قدم بودن! (جاج نکنیدا این حرف مال ۴۰ سال پیش یه خاندان سنتیه)
این چند دفعه من فهمیدم راست میگن، من هرچی توییت از داییم و زنش میزنم به سمت فیواستار شدن میره😂 قدم داره
هی میخوام یه عکس از خودم بذارم بنویسم چیزی که اکسم از دست داد، بعد میبینم همچین چیز خاصی هم از دست نداده و مهم اخلاق و شخصیته. بعد دوباره میبینم اخلاقمم همچین چنگی به دل نمیزنه. فلذا کلا بیخیال میشم😒😒😒
یکی بیاد من را از تایم لاین بچه مچه ها بیاره بیرون
من میخوام برم تو تایم لاین آدم بزرگا
من خوشحال نیستم
ده شصتیا دهه پنجاهیا کجایین؟ منو ببرین پیش خودتون
اسمم قشنگه ها، دوستشم دارم، اما دلم میخواست اسمم لیلا باشه!
نمیدونم چرا احساس میکنم لیلاها خیلی آدمای خوشبختی اند. البته یاسمن ها و مریم ها هم خوشبختند ولی من دوست داشتم یه لیلا باشم!
اولین آدمی که به عنوان چشم رنگی تو زندگیم شناختم زن عمو بود. تو بچگی زل میزدم به چشمای سبز و طوسیش با بقیه خیلی فرق داشت. موهاش هم صاف و بلند بود و برا من که یه مشکولی سبزه مو فرفری بودم اون مصداق فرشته ها بود.
امشب زنعموی قشنگم رفت پیش فرشته ها
یه بار اون اوایل حراست دانشگاه زنگ زد به بابام گفت دخترتون آرایش عروس کرده و اومده. بابام گفت عَی عروسا شما این شکلی اند؟ بعدم قطع کرد.
حالا درسته که در عمل من را منهدم کرد ولی حراستیه داشت منفجر میشد از عصبانیت
😂😂😂
دو هفته پیش دوست قدیمم با همکارم به واس��ه من تو جلسه آشنا شدند
الان خبر دادن دیشب عقد کردند
باورم نمیشه، بااااااااورم نمیشششششهههه
چقدر من هی باعث و بانی خیر میشم خودمم که بهر تماشای جهان آمده ام😁
بابا یه زنگ میزدین از من آمار میگرفتین طرف را خب
تایم لاینی دارم سراسر دایره
چه دایره هایی اسماعیل، چه دایره هایی
منم تو دایره هیچکدومتون نیستم
پسسسسسسسسس
بیاین باهم اینجا اینتراکشن داشته باشیم تا منم دورو برم گردالی با عکسای قشنگتون داشته باشم😉🫠😊
شاید من قبلی بی کلاسم
شاید از دنیا عقبم
اما دوماد امشب یه جفت جوراب این شکلی پوشیده و من به عنوان خواهر اسپانسر مجلس نپسندیدم اصلا...
چقدر من بی کلاسم ببخشید
کلا موجود خوش غذایی ام
فور اگزمپل من عاشق پاستا ام
و همزمان عاشق پیتزا ام
و با حفظ سمت بیگ فن کباب کوبیده هم محسوب میشم
و برای قرمه سبزی جون میدم
و حاضرم تا آخر عمر عدس پلو بخورم
اما فیوریتم سوپه
البته ک زندگیم بدون کتلت معنی نداره
فسنجون عامل خوشحالیمه
از املت هم نمیگذرم
متاسفانه مجبور شدم یه عالمه کاربر را بلاک انبلاک کنم تا حرمتا حفظ بشه.
یه عالمه هم ریپورت کردم امیدوارم نتیجه داشته باشه
جا باز شد و کلی هم فالو بک دادم.
الان دیگه خیلی خوشحال میشم که دوستان جدید پیدا کنم😊😊😊
یادمه یه شب با اکس بنده خدا رفتیم شام بیرون
یه بار مامانم زنگ زد در حد ۳۰ ثانیه
یه بار هم همکارم زنگ زد در حد ۱ دقیقه
آقا آنچنان شر به پا کرد وسط رستوران که بعد یه هفته اومدی پیش من سرت هممممه ش تو گوشیه، بعدم قهر کرد...
بچااااااااا
یه اتفاقی افتاده که اگه براتون بگم میترسم انگ پیک می بهم بزنید
پس نمیگم
شما همینجوری مرامی بیاین بگین وای ایول و این حرفا
مرسی دمتون گرم جبران میکنم.
همسایمون مهمونی گرفتن
به نظر میاد تولده
صدای دست و جیغ، بزن و برقص
بوی پیتزا هم میاد
آدمای خوب و مهربونی اند، کاشکی میشد برم بگم میشه من راه بدین؟ کادو هم میدم...
روم نمیشه ولی...
مامان ایرانم با لهجه غِلیظ اصفانی میگفت
مادِر طمع نکن،
یا صندوقی مال ِس
یا حُسن عا جمال ِس
یا فهم عا کمال ِس
سه تاش با هم تو یه آدِم جمع نیمیشِد. دوتاش بسِّه س، اما اینکه میگما حواسِد باشِد، عادِمی نامِهرِبون پیرت میکنه، اِگه نادونم باشِد دقِّد میدد.
بعدا بازم از نصایحش میگم
عیدی امسال؟ همسایمون ماشینش لیز خورده و زد جلو بندی ماشینم را منهدم کرد. الان خرج عمل دماغ ماشینمو کی میده؟؟؟؟؟؟ شده مثل آدمی که با در قابلمه کوبیدن تو صورتش😪
اجازه بدید یه چیزی را اعتراف کنم
من تا الان نمیدونستم هویج پلو هم غذاس
خورشت هویج هم چند سال پیش که مهمون تبریزیا بودم خوردم
امشب خونه یه اهوازی دعوتم و قراره که هویج پلو بخورم و اندر پوست خود نمیگنجم
فقط اینکه هیچ تصوری نسبت بهش ندارم که چیه...
آیا شبیه آلبالو پلوئه؟؟؟
وای وای بچاااااا فهمیدین چی شد
این پسره × همدوره لیسانس رفت اون دختره y سال پایینی را گرفت... دیروز عقدشون بود انقده جفتشون قشنگننننننن
ببخشین هیشکی را نداشتم با ذوق براش بگم دیگه... برا شما گفتم
همتونم که شبیه شخصیتهای اگورپگورین!
تنها زمانی که احساس کردم به یکی شبیهم اون روز بود که تو کارخونه بیل دستم گرفتم سرپرست کارگاه گفت یکیتون این خاله ریزه و قاشق سحرآمیزش را بیرون کنه
در فرهنگ غنی اصفهان وقتی یکی شروع میکنه به جاج کردن و ساز مخالف زدن با یه قیافه پوکر فیس بهش نگاه میکنن میگن "تو خُبی" یه چیز معادل همون "خا" گفتن مازنی ها...
من تو مجامع ملی و بین المملی میگم " شما درست میفرمایید...".
دیگه خودتون متوجه بشید چه مفهوم ارزشمندی پشتش هست.
فردا میخوام قیمه بپزم
اگر خوب شد که شد، اگر این دفعه هم خوب نشد کلا دیگه قیمه نمیپزم و نمیخورم
هرگز هرگز هرگز
به همه ی شما قیمه پز های خوشبخت حسودیم میشه و ازتون متنفرم
زنگ زدم مدیرمون میگم من فردا نمیام.
میگه نه نه نه فردا یه بازرس داریم از اون سلیطه هاس هیشکی جز خودت از پس این بر نمیاد...
عایا منظورش این بود که من سلیطه پِلاسم؟
نمیدونم چمه
هر چی بیشتر میگذره بیشتر چم میشه
فقط میدونم قبلا انقدر چم نبود
مثل یه دختر کوچولو که تو بازار شلوغ دنبال مامانش میگرده
درد دارم اما نه درد جسمی روحم درد داره
روح آدم تب میکنه؟
آقا لطفا نیاین ناشناس بگید بیا با هم آشنا شیم چون من تو ناشناس قطعا میگم نه، تمایل ندارم، اهلش نیستم، تو رابطه م، فلان و بهمان!!
قشنگ بیاین دایرکت محترمانه رزومه بدید تا من بررسی کنم بگم نه، تمایل ندارم، تو رابطه م...
#نکته_کنکوری