نظر (احتمالا) نامحبوب:
مسی >>>>>>> مارادونا
نه معتاد است، نه چپ است، نه حامی خل و چلهایی مثل چاوز و کاسترو، نه قاچاقچی مواد.
فردی خانواده دوست، عائلهمند، با شغلی شریف، و فردی آرام و متمدن.
از لحاظ افتخارات و تکنیک هم به مراتب سرتر از آن یکی.
خدا براش زیادش کنه.
به علیاف قطعا باید فحش داد (امام جمعه اردبیل و تبریز البته مشغول سناگویی هستند)، ولی فحش بیشتر را باید به کسانی داد که آنقدر ضعیفمان کردند که بچه جغلهای مثل علیاف باید برامون شاخ و شونه بکشه.
خدا بیامرزه اون کسی رو که وقتی کشتی ایرانی از قسمت عمیق اروندرود حرکت کرد، //
Reaction to the
#Israel
terror attack from
#Iran
:
Islamic Republic supporters tried to support Hamas by bringing Palestinian flags to a soccer match.
Iranian fans across the stadium chanted: “Take that Palestinian flag and shove it up your a**!”
#IraniansStandWithIsrael
حالا جوونها یادشون نمیاد، ولی یه زمانی بعضیها رأی دادند به محمدرضا خاتمی (“مجلس” ششم) چون طرف برادر محمد خاتمی بود. همین طور قبیلهای و سطحی. حالا برای ما شدند ولتر و کانت و *روشنگری چیست؟*–ارجاعدهنده.
پ.ن. محمدرضا خاتمی پزشک است. نگارنده این سطوح هم متاسفانه به او رأی داد.
حالا جوونها یادشون نمیاد، ولی در انتخابات قبلی—همونی که موجب ظهور طبقهی جدیدی به اسم سه درصدی شد—همین زیدآبادی می گفت حاکمیت یکدست بشه بهتره. برجام رو احیا می کنند. مسئولیتاش میفته گردن خودشون و مملکت میشه گل و بلبل. همین حدّ سادهلوحانه و سطحی. این شده تحلیلگر سیاسیشون از//
چپ اروپایی بد سمّی است. نه فقط خودش سمّی است، بلکه منبع صادرات سم هم است. بدترینشون هم چپ فرانسوی است؛ یعنی کنسانتره سم است. بدتر از چپ فرانسوی، جهان سومیای است که می خواهد شبیه چپ فرانسوی شود.
اصلا هر کس فرانسه درس خوانده را چپ سمّی فرض کنید مگر اینکه خلافش ثابت شود.
من این واکنشهای هیستریک به خانم بنیادی را نمی فهمم. یا حمله به شخصیتش می کنند (ad hominem)—مثال: ایشان بازیگر است* (تو گویی مهندس معمار و متخصص خطبه عقدخوانی سیاستمدارهای تراز اولی هستند)—یا می گویند ایشان نماینده مردم ایران نیست. اولا، که ایشان چنین ادعایی، چه ضمنی و چه //
حالا جملات رومانتیک و سانتیمانتال در مورد این کلیپ زیاد شد. اما تنها چیزی که به ذهن من رسید: ممنون پرزیدنت بوش که به عراق حمله کردی و شرّ این وحشی رو از سر ایران و ایرانی کندی.
جالبه: چامسکی که از ماتحت خمرهای سرخ تا انتخابات ایران اظهار نظر می کنه الان خفهخون گرفته.
جالبتر: عاشقان سینهچاک ایرانی این آدم که هر وقت راجع فلسطین زر می زنه.
به قول سکویی: جفتتون دوزاری هستین، جانم.
#مهساامینی #مهسا_امینی
#MahsaAmini
#Mahsa_Amini
ساسی مانکن یه جمله طلایی گفته: «من هستم هر سال یکبار، تو هستی هر روز یکبار. لعنتی بازیو به من که نباید ببازی».
حکایت اینهایی است که از مستند #پرويز_ثابتی فشاری شدند و رگ اخلاقشون متورم شده. لامصبها، چهار دهه انحصار روایت تاریخ معاصر دست شما بود—باختید (لزوما صدا و سیما
یکی از زیباترین خاطرات زندگیام را در برخورد با یکی از این مهاجران داشتم:
دوران تحصیل در نیویورک در پارک مرکزی قدم می زدم و با صدای بلند با دوستی مشغول گپ تلفنی. ناگهان پیرمردی از پشت بازوانم را گرفت و پرسید، “تو ایرانی هستی؟" جواب مثبت دادم. شروع کرد با لهجهای اصفهانی تا 👇🏻
برگ زرینی از تاریخ معاصر ملت ایران
فروردین ۱۳۲۱ اولین گروه از آوارگان و اسیران لهستانی که در اردوگاههای شرق شوروی بودند با کشتی وارد بندر انزلی شدند.
تا پایان سال تعداد پناهندگان به حدود ۱۲۰,۰۰۰ نفر رسید.
ابتدا قرار بود سریع ایران را ترک کنند اما ماندگار شدند
👇
۱/۴
⤵️
.
.
استادی داشتم که در مورد هگل می گفت:
The most famous unread philosopher
می توان همین سخن را در مورد طباطبایی زد: مشهورترین فیلسوفِ ایرانیِ که آثارش خوانده نمی شود.
مراد این است که کسانی که او را “نقد” و به او فحاشی می کنند یک سطر از آثار مکتوبش را نخواندهاند. اکثرا /۱
در سال ۲۰۰۶ گونتر گراس در مصاحبهای اعتراف کرد که عضو وافن-اساس بوده ارتش رژیم نازی بود (او متولد سال ۱۹۲۷ بود). بعدا کاشف به عمل آمد که اعترافش نصفه و نیمه بود و او حتی در جبهههای جنگ نیز حضور داشت و زخمی نیز شد. دقت کنید، در همهی این اسناد سن گونتر کرای پایینتر از ۱۸ 👇🏻
آمریکا سرزمین شگفتانگیزی است. قانونی مربوط به اوضاع داخلی آنجا تصویب یا ردّ می شود و از اکناف عالم باید در مورد آن صحبت کنند. کسی اهمیتی به قوانین داخلی انگلیس یا چین نمی دهد تا موضوع بحث و گفتگو قرار بگیرند. آمریکا شما را وادار به واکنش می کند (حتی زمانی که کنش مربوط به //
یکی از رذائل اخلاقی این Homo Iranicus خودبرتر بینی عجیبی است که نسبت به اعراب دارد. در ذهنش هنوز آنها ملخ می خورند و غربی دارد آنها را تلکه می کند. چرا؟ چون شیخِ عربِ پولدار به دلیل عرب و پولدار بودن به طرز معجزهآسایی منافع خود را نمی تواند تشخیص دهد. بماند که مملکت این //
میرحسین موسوی نیز با داشتن مدرک *لیسانس* در *معماری* استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس بود. او قرار بود با دانش صفر در باب سیاسات به دانشجویان علم سیاست درس بدهد. اینها هیچ فرقی با هم ندارند، حتی اگر یکیشان در حصر باشد و دیگری آزاد.
نتیجه:
میرحسین موسوی = امیرحسین ثابتی
به دوست صمیمی اهل شیلی دوران ارشدم پیام تبریک فرستادم (بابت سرنگونی آلنده). هر سال این کار را می کنم و او هم همشیه پاسخ می دهد: ممنون دوست من. امروز روزی است که تصمیم گرفتیم کوبا نشویم.
خلاصه به حرفای مفت روشنفکران در باب پینوشه گوش ندید. اهالی شیلی خیلی هم راضی اند از کودتا.
۱۱سپتامبر علاوه بر وقایع حمله به برجهای تجارت جهانی در۲۰۰۱، یادآور کودتای خونین شیلی و سرنگونی حکومت سالوادور آلنده است. در این فیلم بخشی از آخرین سخنان وی خطاب به مردم شیلی آمده است، سخنانی که با«احتمالا این آخرین سخنان من است»آغاز و با «زنده باد شیلی، زندهباد مردم» پایان یافت.
چند وقت پیش (قبل #اعتصابات_سراسری) به یک دهه هشتادی می گفتم، «شما خیلی زرنگ هستید. کارهای زیرپوستی می کنید. نهادسازی می کنید. ما خر بودیم؛ فریب اصلاحطلبان و بنفشها را می خوردیم».
با تیزبینی یک دهه هشتادی گفت، «شما باید فریب می خوردید تا ما فریب نمی خوردیم. شما باید این //
توییت ظاهرا انساندوستانهای به نظر میاد، اما ایشان هم مثل *همهی* کارمندان خنّاس و ضدّ ایرانی بیبیسی شیطنتی کرده که آن را در لوای فلسطینبازی پوشانده.
چه شیطنتی؟ مغالطه کلاسیک طرد شقوق همراه با توسل به احساسات (argumentum ad passiones) مثل هر ژورنالیست متفنّن.
ایشان طوری //
جالبه: نهاد پادشاهی دانمارک بر می گردد به سال ۹۰۰ میلادی. دومین پادشاهی مستمر، با بیشترین قدمت، بعد از امپراتوری ژاپن.
خدا پادشاهیها رو از شرّ جمهوری در امان بداره.
هیچ کس به اندازه ماکیاولی و هابز در فلسفهی سیاسی مدرن مورد مظلومیت قرار نگرفته. اولی که تقلیل پیدا کرده به «هدف وسیله رو توجیه می کنه» (حتی یک -ایسم هم براش ساختند)؛ دومی هم استفاده شده برای تقلیل امنیت به خشونتورزی دولتی (یادمه اون سینا عضدی هم، که احتمالا تا آخر //
متاسفانه یکی از عادات سمّی ما ایرانیها تمسخر همسایگانِ عربِ حاشیهی خلیج فارس است. کافی است به این فکر کرد که وقتی شیخْ حاکم امارات شد، ایران کجا بود و امارات کجا؟ الان امارات کجاست و ایران کجا؟
ترکیبی از فروتنی و عقلانیت در حاکمیت جایگاه امارات را چنان//
این بندهخدا مغزش زایل شده. به قول دوستی هر چی میخاد رو از زبون خارجی میگه و مکالمه خلق می کنه.
حالا خدمت این خلق قهرمانِ همیشه مبارز عرض کنم که شرکت کوکا کولا (The Coca-Cola Company, NYSE: KO) فقط آن نوشابهی سیاه معروف رو تولید نمی کنه. بلکه صاحب بیش از صد برند نوشیدنی /۱
در میز کناری ام در رستوران دو خانم فرانسوی از گارسون پرسیدند بجز کوکا کولا چه نوشیدنیهای دیگری هست. به شوخی از آنها پرسیدم شما هم به جنبش تحریم کوکا کولا پیوسته اید؟ خیلی جدی پاسخ دادند: بله.
تحریم کوکا کولا در پی جنگ غزه رخ داده است.
بهترین جواب به این چریک فدایی سابق ِ ورشکسته رو اون جوانی داد که روی دیوار نوشت: نه داس و نه عمامه، ۵۷ تمامه.
این نسل ورشکسته شهوت پایانناپذیری برای دیده شدن داره. امروز هم داره دست و پا می زنه برای در نظر گرفته شدن. بیمحلی کنیم بهشون بهترین عذابه.
زمانی رو یادمه که تیم ملّی فوتبال ژاپن بازیکنی برزیلی داشت با موهایی بلند: روی راموس. هر موقع بازی با آنها بود، گزارشگر با تبختر می گفت، “ژاپنیها مجبور شدند بازیکنی برزیلی بیارند تا برنده شوند. این بازیکن که واقعا ژاپنی نیست”. احتمالا خیلی از ما همذات پنداری می کردیم با //
نامِ مصباح را اولین بار در روزنامههای اصلاحطلب دیدم. طبقِ عادتِ مالوفشان از او هیولایی ساخته بودند که می توانستند کاستیهای خود را گردن او بندازند (بماند که مصباح مثل اصلاحطلبان از دیوار سفارت بالا نرفت). دبیرستان بودم و فکر می کردم نظراتِ سیاسیام اهمیتی دارند. القصه، 👇
یکی از چیزهایی که در مورد ادیبسلطانی کمتر شناخته شده است این تشکر پُل گایِر و آلن ؤود، مترجمان *سنجش خرد ناب* به انگلیسی و از اعاظم کانتشناس، از او در مقدمهی ترجمهشان از *سنجش* است.
دقیقا نمی دانم نوع همکاری آنان چه بود، اما این که از ترجمهی این دو ایرادی گرفته باشی و /۱
برخی عبارات هستند که به طرز واضحی احمقانه هستند؛ مثل همین «جغرافیای ساختگی ایران» یا ادعای زنستیز بودن مفهوم تمامیت ارضی. باید خندید و رد شد. به قول انگلیسیها، Keep calm and carry on.
ولی ترکیبات دیگری وجود دارند که ظاهری فریبنده دارند؛ مثل «ملیتهای ایران»، «ملل ایران»، /۱
تاریخ یک اشتباه (بامزه)
از مشهورات است که حوّا به آدم سیب داد و بقیهاش را می دانید (الان در کرهی زمین ساکنیم و مشغول خواندن این توییت)، اما آیا واقعا *سیب* داد؟ در تصویر نقاشی میکلآنژ از لحظهی دادن میوه در بارگاه سیستین را می بینید. واضحا درخت انجیر است! /۱
اخوان لاریجانی چقدر راحت حذف شدند. نه لابیگری، نه چَکُ-و-چانهی سیاسی، نه بده بستانی، نه مقاومتی…هیچ…
آن وقت عدهای دلخوش به نامزدی علیشون بودند. متوهمتر از آن، کسانی بودند که دلخوش به جمال عبدالناصر بودند. متوهمتر و وقیحتر، عدهای که هنوز می گویند، “اگر رأی داده بودید…”
@jedaaal
از وقتی نئولیبرالیسم بر زندگی ما تسلط پیدا کرده، یلدا هم این سرنوشت رو پیدا کرده. یلدا چیزی نیست جز سنتز از خود بیگانهی روح نئولیبرالیسم شرقی.
انسان ایرانی (Homo Iranicus) به دلیل چهار دهه فساد اخلاق سیاسی و زائل شدن فضائل شهروندی در کنار زوال عمومی اندیشه سیاسی، دیگر قادر نیست به مسائل خودش برسد که هیچ، از چند هزار کیلومتر به مراسم کشوری ایراد می گیرد که هم قدرت نظامی و اقتصادی برتری دارد و هم غایت آرزویش است که //
*دروازه شیراز* می رفتیم. بعد هم دوچرخهها را که پس می دادیم صاحب مغازه داد می زد، "ککه"! "ککهمال". با خوشحالی می گفت که هر روز برنامهاش با رسول همین بود.
یادِ خاطرات گذشته نشاط کودکانه را در چهرهی پیرمرد زنده کرده بود. چشمش برقی زد و با پرسشی آکنده از غم پرسید، "رسول کجاست؟"
در مورد جایگاه علمی طباطبایی زیاد می توان گفت، اما به نظرم فعالیتهای علمی او حول این نقل قول از اسکروتن خلاصه می شوند:
ما حول عشق متحد هستیم: عشق به وطن، عشق به نهادهایمان، عشق به قانون، و عشق به خانواده. آن چیزی که ما را محافظهکار می کند میلی درون ماست برای محافظت از آنها؛ /۱
اینکه میگن روشنفکر کینهتوز ایرانی–اکثرا از نوع چپ–هیستری و تمرکز بیمارگونهای روی آمریکا و مظاهر توسعه دارد پُر بیراه نیست. از وقتی حکم دادگاه آمریکایی در مورد #کایل_ریتِنهاوس صادر شده (بدون اینکه ذرهای از نظام حقوقی پیچیده آن دیار بدانند) یقه خودشان را دریدهاند که انسانیت👇🏻
ملکه رئیس دولت ۱۴ کشور از مجموعه کشورهای مشترکالمنافع هم می باشد. از جمله کانادا و استرالیا.
مثلا این محور مقاومتیهای ساکن این دو کشور و آقازادههای ج.ا. وقتی پاسپورت کانادایی و استرالیایی می گیرند قسم وفاداری به ملکه هم می خورند.
این اصرار و تعصب روی تمامیت ارضی *هر کشوری* صرفا یک شعار نیست که احساسات ما را ارضا کند. آزمایشی برای صحت قوهی عاقله افراد نیز است.
شما اگر به این سرزمینی که حدود و ثغوری دارد اعتقادی نداشته باشی، اصلا مشخص نیست برای چه گروهی فعالیت می کنی.
مردمانی در حیطهی جغرافیایی //
آقای آرش جودکی در برنامهای تلویزیونی، شرط کردن تعهد به تمامیت ارضی ایران را برای مشارکت دادن احزاب کرد(کومله و دموکرات)در ائتلاف «غیر قابل قبول»دانستند.
آقای جودکی گرامی، بدون تعهد به اصول چهارگانه شاهزاده رضا پهلوی[بخصوص تعهد به تمامیت ارضی]هر ائتلافی شکل بگیرد مولودی مرده است.
دو جور میشه به بریتانیا و ماتعلق برخورد کرد. یکی، مثل این فردِ مشحون از عقدهی حقارت جهانسومی جفتک و لگد بندازی و کنج خانه نفرین و لعن نثار کنی. و نهایتا در وضع زوال فکری خودت باقی بمانی. دوم، مثل آدم خوبیهای فرهنگ فوقالذکر را بولد کنی و با روحیهای کنجکاو از خودت بپرسی، //
دانشگاه ما پر از اینا بود.
یکی رو یادمه تابستون و زمستون از اون کتهای زشتِ سبز رنگِ چپی می پوشید. یکی دیکه سیبیل چپی (با سیبیل معمولی فرق می کند) مثل همین خسرو خره داشت.
سورپرایز حالا اینه: همه اینها سر انتخابات ۸۴ که رقابت بین مموتی و اکبر کوسه بود، رفتند در ستاد رفسنجانی
نسبت به این جریان #منوفارسی می توان دو گونه واکنش نشان داد:
اول) بگوییم، «انگلیس، انگلیس، مرگ به نیرنگ تو» و فحش بدهیم به ملکه. خب، فحش دادی. ثم ماذا؟ چهل سال است داری فحش می دهی؛ به جایی رسیدی؟ وقت آن نشده که قبول کنی با حریف پرقدرت در نیفتی که این طور دمار از روزگارت در//
صریح، نکرد. جلوی او نامش قرار داشت، نه “ج.ا.”. ثانیا، وقتی این موجود دو پا👇🏻از طرف مردم ایران در سازمان ملل سخنرانی کرد کسی صدایش در نیامد. حالا که خانمی وجیهه با بیانی جامع و لهجهای زیبا از طرف خودش حرف زد، قیامت به پا می کنند؟
در اصفهان سکنی گزید. از شرایط سخت اروپا آمده بودیم و ایرانیها خیلی مهماننوازی کردند از ما. من برای اولین بار انار، خرمالو، و نارنگی را اصفهان خوردم! (اسم میوهها را به فارسی گفت).
یادم می آید ظهرهای تابستان با دوستم رسول می رفتیم تعمیرگاه و دو دوچرخه میدزیدیم و تا 👇🏻
به قول خارجیها، uneducated guess:
یکی از تفاوتهای مهم نسل من و نسل کنونی اینه که ما خاطراتی از جنگ داشتیم. مستقیم تحت تاثیر صحنههای جنگ بودیم. آژیرها، پناه بردن در زیرزمین، قطعیهای برق و قس علی هذا. بعد هم تجربهی ویرانیهای جنگ و دوران خفقان سردار سازندگی.
حدس می زنم //
نمی دونم ایرانی کی میخاد مسئولیت قبول کردن رو یاد بگیره. انگار در آن نکبت ۵۷ همه* مسئول بودند الّا اونایی که اومدند خیابون.
یعنی آنقدر خودشان را اسیر اعمال و نیّات یک فرد، ابرقدرت، حزب و غیره می بینند که تصور فاعلیت ملت ایرانِ ۵۷ هم به ذهنشان خطور نمی کند. ادعای آزادی /۱
امروز ما نتیجه اقتدارگرایی و خودخواهی پدر شماست. انقد خودخواه بود که فکر میکرد فقط خودش به تنهایی عاشق ایران است؛ و نه هیچ ایرانی دیگری. دو دهه ۴۰ و ۵۰ کامل در توهم و رویابافی بهسر میبرد و وقتی از خواب زمستانی پرید، که دیگر سیل همه ما را با خود برده بود.
ده شمردن. بعدش هم اضافه کرد "دولاب"، "ککه"، "ککهمال"، و "دروازه شیراز".
من از تعجب شاخ در آوردم. پرسیدم، لهجهی اصفهانی از چه روست؟ و ثانیا اصفهانی لغات شیرین دیگری دارد؛ چرا *این* لغات را با غریبهای در میان گذاشتهای؟
پاسخ داد: من یکی از مهاجران لهستانی بودم و خانوادهمان 👇🏻
و کلام آخر :
فدرالیسم اول نظریهی وحدت است (bringing together) و دوم نظریهی توزیع قدرت (holding together)*. یکی بدون دیگری نمی شود.
کسانی که فدرالیسم را ذیل مبحث تمرکز گرایی مطرح می کنند—به عبارت دیگر، فدرالیسم را به نظریه توزیع تقلیل می دهند—متوجه این دو وجه نظریه /۱
امورات داخلی گرفته تا خارجی.
پ.ن. از قضا زیدآبادی راست می گفت، ولی سرکنگبین صفرا فزود. این حاکمیت یکدست خوب از آب در آمد برای #اعتراضات_سراسری چون اصلا نمی توانست به استادی قبلی مالهکشی کند و مسئله را جمع کند.
#مهسا_امینی
بانوان اوکراینی هم به جبههها پیوستند. وظیفهی خود می دانم برای دفاع از امّت کلیسای ارتودوکس اوکراین—که مورد تایید کلیسای اسکندریه و یونان نیز است—و در راستای دفاع از #ناموس و #نوموس، عازم جبههی حق علیه باطل بشوم.
#کیف_منتظر_ماست_بیا_تا_برویم
برای من جالبه که هر میزان عربستان و چین نزدیکی کنند، روسیه جفتکپرانی کند، آخوند و چپ ندای زوال امریکا سر دهند، هنوز همهی آنها ادای دموکراسی در می آورند، عاشق هالیوود و آیفون هستند، در امریکا سرمایهگذاری می کنند، عاشق تقلید از قهرمانان هالیوودی هستند، عاشق تحصیل در //
ایشان اگر یه کمی بیشتر زحمت می کشید، فیلسوف پستمدرن خوبی می شد. همون بالا بالاها در کنار سارتر و کریستوا و بدیو و ژیژک. حیف که این استعداد وطنی پشت دود و دم بافور اباذری و فرهادپور دیده نشد.
ویژگی کون این است که امضای جنسی ندارد و با جنسیت نمیپرد. چشمت اگر کسی را گرفت، دغدغهی جوری و ناجوری عضو جنسیاش را نداری، کون، هست، همیشه. و کون، همیشه همان است که هست، زیبائیاش بسته به موقعیت نیست و مثل کس و کیر نیست که اگر بخواهد چشم و دست و حواس تنی /۱
یکی از جالبترین دعاوی در رابطه با آزادی بیان در امریکا پروندهی National Socialist Party of America v. Village of Skokie است.
اکتبر ۱۹۷۶، فرانک کالین رئیس حزب نازی امریکا (جالب است که سی سال بعد ج.ج. ۲ حزب نازی اجازه فعالیت داشت) درخواست مجوز کرد از حومههای شمالی شهر شیکاگو//
برای اینکه ببینید متمم اول تا کجا را محافظت میکنه این پرونده را ببینید:
سال ۱۹۸۴ ج جانسون (یک فعال کمونیست آمریکایی) به نشانه اعتراض به سیاستهای ریگان، پرچم آمریکا را در تگزاس آتش زد. دادگاه تگزاس او را به جرم سوزاندن یک شی محترم برای بقیه (پرچم) محکوم کرد. جانسون مدعی شد
این آباءِ بنیانگذار ینگه دنیا حداکثر بدبینی به دموکراسی و انتخابات را داشتند، مخصوصا جیمز مدیسون. او که سیستمهای حکومتی یونان و روم باستان و سوئیس را مطالعه کرده بود، متوجه شد دموکراسی، بدون وجود نهادهای غیرانتخابی، به راحتی منجر به حکومت لاتها (mob rule) می شود. بدون وجود 👇🏻
حالا درسی که حدادیان ارائه میده—که گویا پنج سال است دارد تدریس می کند و این شلوغبازیها تاکتیک اصلاحطلبانهی “دفعهی بعد به ما رأی بدید تا این طوری نشه” است—رو فهمیدیم: تحلیل متون ادبیات پایداری.
😈
کنجکاوم بدانیم میرحسین موسوی با مدرک *مهندسی معماری* چه دروسی را در دانشکده /۱
سعید حدادیان مداح استاد #دانشگاه_تهران شد
سعید حدّادیان، مداح استاد ادبیات دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد شد.
دانشگاه تهران در ترم جدید به علی اصغر حدادیان نایینی معروف به سعید حدادیان، واحد تخصصی در مقطع کارشناسی ارشد برای تدریس داده است.
ادبیات در کارشناسی ارشد چند شاخه…
آلمانیه آمده خانهام و از دیدن ردیف ادویهها در آشپزخانه اظهار شگفتی و حسادت می کند! “شما ایرانیها چقدر آشپزخانهتان مجهز است! زندگی یعنی این!”
خب، پفیوز، تو هم بنز می سازی! زیمنس داری! تورم کشورت دو رقمی نیست! فرار نخبگان پدیده کشورت نیست! از همه مهمتر *حکومت قانون* در مملکتت👇🏻
از طنزهای روزگار است که تجزیهطلبِ نفرتپراکن ادعای گفتگو، آن هم از نوع متمدنانه، می کند. سپس به چند مقاله از خودش هم ارجاع می دهد که "ببینید من چقدر مدال دارم؛ من فقط میخام گفنگو کنم".
والا جوابش ساده است: ارواح عمت. شما همان لحظهای که صحبت از تجزیه و ملل ایران کردی، اسلحه /۱
*از قضا می توان مثالهایی از بازیگران سینما و تلویزیون زد که سیاستمداران خوبی بودند. مشهورترین آنها، ریگان.
علیالمبنی، قضاوت دربارهی ذکاوت سیاستمدار، به زعم ماکیاولی، باید بر مبنای کسانی باشند که دور و بر او هستند.
زیاد می شنویم که ایرانیها مردمانی نجیب و صبور هستند. به نظرم شعار نیست، واقعیت است.
خوب است مقایسه کنیم تظاهرات پارسال بلک لایو مترز و تظاهرات سلمی #اهواز و #اصفهان. در اولی وندالیزم به شکل گستردهای اتفاق افتاد و در دومی مردمانی رنجدیده برای طلب بدیهیترین حقوق خود (آب=حق حیات)
کلازویتس و دکتر سکویی (کاملا جدی)
کلازویتس: جنگ صرفا یک فعل سیاسی نیست، بلکه یک ابزار واقعی سیاست است. ادامه کنش و واکنش سیاسی است که توسط وسیلهای دیگر به سرانجام میرسد.
دکتر سکویی: پدرسگها، ما تو جنگیم!
نتیجه: خشونت معترضان یک کنش و واکنش سیاسی است. این //
در حالی که در حوزههای علمیه اروپایی قرون ۱۰ و ۱۱—در کنار اعمال شرّشان—محل حفظ، ترجمه، و ترویج علوم و فلسفه یونان و روم بود؛ و خروجیهایی همچون دانشگاههای هایدلبرگ، پاریس، و آکسفورد داشتند، حوزههای علمیه جهان تشیع جز مشتی مفتخور و متجاوز به حقوق مردم خروجی دیگری نداشتند.
«چه شد که شما بر ما مسلط شدید؟». لاک بخوانی، هابز، ماگنا کارتا، نیوتون، اسمیت و باقی این بزرگان.
دومی راهی بود که ژاپن در پیش گرفت. اولی راهی است که ما *هنوز* در آن دست و پا می زنیم. امیدوارم این کینهتوزی حقیرانه، که میراث مصدق و چپ ایرانی است، روزی از بین برود.
هر روز صبح که می روم کافه برای قهوه، قهّاو (خارجیها می گویند باریستا) از من اسمم را می پرسد تا وقتی قهوه آماده شد، صدایم کند. من هم هر روز، من باب تفریح، اسم جدیدی می او می گویم. از گرهارد گرفته تا اوباما و عبدالقادرخانِ پنجشیر. حتی برای بزرگداشت بزرگی که فوت کرده👇🏻
یعنی واقعا بیمعنیتر از این شش خط ندیدم. -«سلطنت خواهی […] نیهیلیسم جمعی است». نیهیلیسم جمعی یعنی چی؟
-«از میان رفتن امکانهای سیاسی و […] سوژه سیاسی، سادهترین ایدهها […] .» اصلا این جملا معنی فارسیاش چی میشه؟
امکان سیاسی یعنی چی؟ ایدهی ساده چه ایرادی داره؟ سوژهی سیاسی//
سلطنت خواهی یکی از بارزترین نشانههای نهیلیسم جمعی است. از میان رفتن امکانهای سیاسی و از آن مهمتر سوژه سیاسی، سادهترین ایدهها را مدام پیش میکشد. سلطنت خواهی راوی شکست عمیق حامیاناش از وضعیت موجود و بالاخص حکومت (حتی در نظرگاه) است. سلطنتطلبی آلترناتیو نیست.
حالا نکتهی جالب دیگر اینه:
به همین کسانی که از ترکیبات مجعول «ملت ترک»، «ملت کرد»، «ملت عرب» و غیره استفاده می کنند بپرسی، در این اجتماع شما که قرار است به آن ملت بگویم چه کسانی می توانند عضو بشند؟ مجبور خواهند شد جواب دهند: کسانی که همنژاد و همفرهنگ ما هستند.
عجب! یادم /۱
برخی عبارات هستند که به طرز واضحی احمقانه هستند؛ مثل همین «جغرافیای ساختگی ایران» یا ادعای زنستیز بودن مفهوم تمامیت ارضی. باید خندید و رد شد. به قول انگلیسیها، Keep calm and carry on.
ولی ترکیبات دیگری وجود دارند که ظاهری فریبنده دارند؛ مثل «ملیتهای ایران»، «ملل ایران»، /۱
این «هگل مگه چند تا کتاب نوشت، مصباح را ترویج کنید» شبیه همان «اگر قرار باشد بین راهآهن و هواپیما یکی را انتخاب کنیم، باید راهآهن انتخاب کنیم» است.
یا مثل «ماه مبارک می تواند انسان را طوری بکند تا ماه مبارک دیگر یا تا آخر دیگر […]».
کلا از مقام عظمی جملات بامعنی در نمی آید.
در قضیه هواپیمای اوکراینی، از میان سیل مالهکشان، دو تاشون بودند که شاهکار زدند. یکیشون این غضنفرِ روشنفکر دینی بود که با تحلیلهای صد من یه غاز انتزاعی و بدون داشتن اندک دانش فنّی شبههاندازی می کرد. دومی هم یه شیرهای به اسم روزبه شهرستانی بود که با هندسهی دوران دبیرستان /۱
چرا اسراییل به بیمارستان حمله نکند؟ وقتی در این ۷۰ سال بابت تمام جنایتهایی که کرده هیچ کس یقهاش را نگرفته و به هیچ قطعنامهی سازمان ملل احترام نگذاشتهَ چرا حمله نکند؟ وقتی میداند کسی مجازاتاش نمیکند حد و مرز برای خودش قایل نیست.
در جنگها علاوه بر قربانی شدن انسانها مفاهیم نیز سلاخی می شوند (نق روشنفکری من). یکی از آنها همین مفهوم “جنایت جنگی” است. بعید می دانم آنهایی که آنقدر به قانون و حقوق بینالملل ارجاع میدند در حدّ ویکیپدیا در مورد مفهوم intent (قصد، نیت) چیزی بدانند.
در حقوق بینالملل اصلی /۱
یکی از مهمترین میراثهای مصدق: تعامل و بستن قرارداد با خارجی (در حالی که تکنولوژی استخراج نداری) معادل نوکری است. پس تعامل نکن تا نوکر نباشی.
این تئوری انزوای ج.ا. میراث شوم آن مرحوم است.
پ.ن. عربستان و امارات نوکران خارجی هستند؟ به وقایع چند هفته اخیر توجه کنید.
یکی از مشکلات این جماعتِ “کتاب بخونید، جامعه مشکل آموزش داره، اگر آموزش دیده بودیم” همین انقطاع محیرالعقولشان از واقعیت است. غیبت کامِنسِنس در میان جماعت تحصیلکرده باعث شگفتی است.
سوال خیلی ساده: حالا این کتاب رو خوندیم؛ اتفاقی افتاد؟ باید کتاب بخونیم تا پی ببریم مملکت /
یه مدتی کرکره رو پایین می کشم و دیاکتیو می کنم. مصاحبه کاری مهمی در پیش است که اگر کارفرما سر بزند به این صفحه مطالب علیهالسلامی را نخواهد دید.
در این مدت خاضعانه تقاضا می کنم به نفرتپراکنی ادامه دهید، مخصوصا علیه: چپ، اصلاحطلب، میرحسین موسوی، فلسطین، آرمان/مسئله فلسطین،
کشیدند.
آلمانی نگفتند، “نثر خوب داشت”، “جایزه نوبل بُرد”، “شاعر خوبی بود”، “فرزند آل��ان بود [!]” و از این دست مذبذببازیها. چوب در آستیناش کردند.
ما هم به بلوغ سیاسی نخواهیم رسید تا وفتی تسویه حساب با شعرایمان و از همه مهمار گذشتهمان نکنیم. تسویه حساب با گذشته به معنای //
در حالی که اتحادی به وجود آمده و اکثرا مشغول محکومیت #گشت_ارشاد و نگرانی برای #مهسا_امینی هستند، این تاواریش فرصت رو مغتنم شمرده تا به آتش تفرقه و اختلاف بدمه و صحبت از جنگ طبقاتی در ایران بکنه. عین سرورهای خودش در شوروی و ج.ا.
به قول کیان #گشت_ارشاد را باید پدیدهای در چارچوب یک مبارزهٔ طبقاتی تحلیل کرد، نه صرفاً یک رویکرد خشن برای «حذف فرهنگی».
قربانیان خشونت پلیس در حالی در ایستگاههای مترو و بوستانها «شکار» میشوند که بچهمایهدارهای زعفرانیه و آجودانیه و… در خودروهای میلیاردیشان آزادِ آزادند.
در مذمت تاریخ
در روزهای اخیر زیاد می دیدم که مورخین و شبه-مورخین توییتری (از نوع بهرام گور و امثالهم) با تکیه بر تاریخ سعی در توضیح و پیشبینی #اعتصابات_سراسری اخیر داشتند. مثال: انقلاب فرانسه رهبر نداشت، پس نیازی نیست انقلاب/جنبش اخیر رهبر داشته باشد. هر وقت کشور حکومت //
این چهرهی سرد و خنثی مرکل، بعد از ۱۶ سال صدارت، در برابر این تشویق طولانی، برایم تحسین برانگیز است. مصداق، “لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما اتیکم” است.
یاد سیاستمداران مزوّر، دو رو، و نالایق خودمان می افتم. ایضا سیاستمداران آمریکایی که اشکشان دم مشکشان است.
جریان این بامزه است:
سال ۱۹۱۰ شهرداری نیویورک طرح توسعه خرخیابان (Avenue) هفتم رو تصویب کرد که ساختمان آقای داوود هِس در آن قرار گرفت. شهرداری پیشنهاد خرید ملک را به آقای هِس داد اما او زیر بار نرفت و نهایتا دادگاه (که تا زمان ورثه آقای هِس هم طول کشید)، با استناد به /۱
یه عدهای حقیقتا سوراخ دعا را گم کردهاند. حقیقتا مجذوب در این هستند که ببینند غربیها چه کسانی را پروموت می کنند تا با آنها مخالفت کنند. همین دو هفته پیش جماعتی شاکی بودند چرا خانم بنیادی در شورای امنیت سخنرانی کرد. الان این دو قاتل* از طرف ایران در سازمان ملل هستند و صدایی //
These two are in NYC right now. On UN visit!
Kazem GharibAbadi, is Deputy to Islamic Republic’s judiciary. The same judiciary that has imprisoned over 12 thousand protesters and issuing death sentences.
Zoreh Elahian, is an MP. 227 MPs asked for death penalty for protesters.
جدیدا چامسکی تبدیل به مرجع تقلید ما ایرانیها شده. چند وقت پیش هم سر انتخابات از شیخ استفتاء کردند برای کسب تکلیف (فکرش را بکنید: یکی از ایران به فردی در آمریکا ایمیل زده که ما چه بکنیم؟ فردِ ساکنِ آمریکا به جای سکوت اظهار لحیهای کرد. فرد ایرانی خوشحال شد. این مقدار غربزدگی
@AminNayebpour
پیروان ماکیاولی و اشمیت، سیاست را چیزی جز تصرف قدرت نمی دانند و از توسل به هیچ ترفند غیراخلاقی ای برای غلبه بر آنچه «خصم» می پندارند، خودداری نمی کنند. راه «سیاست وجدان محور» از «سیاست قدر��/غرور/دشمن محور» جداست.
گاهی فکر می کنم آیا در آلمانِ نازی هم مالهکش و دعوتکنندگان به اصلاحات و اعتدال و وسطباز وجود داشت؟
مثلا هیتلر در حال پر کردن کورههای آدمسوزی و جنگ با عالم و آدم بود و بعضی می گفتند: او اصلاحپذیر است؛ قانون اساسی رایش سوم باید اجرا شود تا رستگار شویم؛ اینها تبلیغات //
این روشنفکرهای دینی از بامزهترین، و در عین حال رقّتانگیزترین (بعد ار اصلاحطلبان البته)، گروههای ایرانیاند. قریب به دو دهه است که پنبهشان زده شده و پروژهشان، که فقط یک مُد بود، به محاق فراموشی سپرده شده است. سروشالدوله که هر از گاهی متن منثوری منتشر می کند و مثل //
•در عظمت شک و ستایش حواس•
روز سوم بعد از تصلیب (عید پاک) مسیح بر حواریّوناش، به جز توماس، ظاهر می شود. به او خبر می دهند که چنین اتفاقی افتاده است. توماس جواب می دهد:
تا وقتی که محل فرو رفتن میخها روی دستانش *نبینم* و *دستم* را درون زخم قفسه سینهاش نگذارم، باور نمی کنم. /۱
ماکیاولی در همان فصل اول *شهریار* حکومتها را به دو نوع موروثی و جدید تقسیم می کند. جدیدها هم یا یکسره جدید هستند یا از پیوستن سرزمینهای دیگر به حکومتهای موروثی (یادآور درخت Porphyry). سپس در فصل ششم از کوروش، موسی، رومولوس، و تسئوس یاد می کند که حکومتی را با ویرتوی خودشان /۱
کزارشگر. بیست سالِ پیش یا بیشتر.
امروز ژاپن با اقتدار رفت مرحلهی بعدی جام جهانی. فوتبالش را مثل مملکتش هیئتی اداره نکرد و این گونه نتیجه گرفت (بماند که سال ۲۰۰۲ جام جهانی در ژاپن/کره جنوبی برگزار شد).
نه غرور احمقانه انقلابی داشت؛ نه با نصف دنیا در افتاد؛ نه آرزوی مرگ //
میر دلها خیلی بامزه است. جدا از بیانیههایی که هر خوابنما میشه از خودش در می کنه، محتوایش هم برای من شبیه طنز است. مثلا فرموده، “خودکامه در ازای طعمهای که پیشپایتان میاندازد همه چیزتان را مطالبه میکند”.
درسته، دقیقا مثل خودت که تخمهای دوران طلایی را می مالیدی کرور کرور.
«ملت کرد»، «ملت عرب»، «ملت ترک» و قس علی هذا.
در خوشبینانهترین حالت گویندگان چنین ترکیبات وصفی نچسبی جاهل بر مفهوم «ملت» هستند (بعضی از این جاهلان از قضا مرتکب تحصیل در دانشگاه هم شدهاند و دیگران را به مطالعه *بیشتر* هم دعوت می کنند).
ببینید عزیزان، مفاهیم سیاست و حقوق /۲