با همه‌ی خستگیا و پارگیای این چند روز آنکالیم.وقتی داشتم می‌رفتم ویزیت مریضم، مامانش بهش گفت: فائزه پاشو عشقت اومد.ذوق کردم و خستگیام حل شد.

چگونه می‌شود به شاخه‌ی شکسته فهماند که باد عذر خواهی کرده است….محمود درویش.

Generate videos in just a few seconds. Try Grok Imagine, free for a limited time.

چقدر دارم به "دور باش و عزیز باش" معتقدتر می‌شم.

اینکه پاکت سیگار موردعلاقه‌ات جلوی چشمت باشه و تو روشنش نکنی.حس خوبیه.

امروز یه پسر ۱۴ ساله تنهایی اومده بود مطب.کلی تحسینش کردم که دمت گرم خودت تنهایی اومدی.گفتم خب چی شده؟.بچه‌م هول شد فک کنم.گف واسه درد بیضه تشریف آوردم.

تو این سال‌هایی که بعنوان پزشک کار کردم افغان‌ها محترم‌ترین و نجیب‌ترین مریض‌هایی بودن که داشتم.

چرا اینقد آدما بددهن و بی ادب شدن؟.

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد، آن قدر که اشک ها خشک شوند. باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد . "من او را دوست داشتم".آنا گاوالدا.

نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی.تا درِ میکده شادان و غزل‌خوان بروم.

دومین موووووی سپیدو توی آینه دیدم.

گفت مگه دکترا هم گریه میکنن؟.وسط گریه هام زدم زیر خنده.گفت من از بچگی فکر میکردم دکترا اینقدر قوی‌ ن که هیچ اتفاقی براشون نمیفته.گریه نمی‌کنن، مریض نمی‌شن. دوباره زدم زیر گریه.

خوش‌بختی و خوش‌شانسی یعنی.داشتنِ یک هم‌صحبتِ مرغوب و مطلوب.از همان‌ها که می‌شود سفره‌ی دل و مغز را جلویش باز کرد و از چیزی نترسید.

امروز.پاییز.بهارم را در بر گرفت.

دیدنِ فقر و بیچارگیِ مردم، توانم رو ازم گرفته.کاش منی که می‌بینم، می‌تونستم کاری بکنم.کاش ��ونایی که می‌تونن کاری بکنن، می‌دیدن.

آدما رو قضاوت کنید اتفاقا.ولی برچسب نزنید لطفا.

عزیزم، به شهر من بیـــا. همین فـردا راهی شو بیـــا. رهـــا کن هـمـه چیز را. بگو "یکی منتظرم هست" . ُ بیــا!. ((ناظم حکمت)).

RT @TakMesra: گویا وقتی با آدم‌ها مثل خودشان برخورد می‌کنی.خیلی ناراحت می‌شوند. .

وقتی خودت درد داری مست میکنی که کمتر درد بکشی.وقتی من درد دارم مست میکنی که درد کشیدنِ من اذیتت نکنه!.پس کی نوبتِ مستیِ من میرسه؟.

دلبندم .تو را به این دنیا نخواهم آورد.زیرا باور دارم وجود نازکت چنان با ارزش است که نمی‌خواهم زیر بار رنج و مصیبت آدمیت آزرده شود.زندگی ارزش این همه درد را نداشت.که اگر جز این بود تو را با تمام قلبم در آغوش می‌فشردم و این دنیا را به تو هدیه میدادم . مرا ببخش.

همکارای اتاق عمل داشتن در مورد سختیِ غذا دادن به بچه هاشون صحبت میکردن.خداروشکر کردم که درحال حاضر دغدغه م فقط غذای خودمه.