صفر و یک Profile Banner
صفر و یک Profile
صفر و یک

@titi______200

Followers
2,247
Following
1,721
Media
147
Statuses
11,653

‏‏...

Joined October 2020
Don't wanna be here? Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
Pinned Tweet
@titi______200
صفر و یک
4 months
زندگیمو با زندگی نکردن تلف کردم
3
5
165
@titi______200
صفر و یک
12 days
بابا دوست دختر داشت. اینو ما بعدها فهمیدیم. هیچ شبی خونه نمی‌موند و من تصور می‌کردم همه‌ی مردا اینجورین تا اینکه همکلاسیم گفت دیشب بابام ال و بل.. اکثر مواقع وقتی می‌زد بیرون می‌گفت: می‌رم یه دوری بزنم مامانم بهش می‌گفت درویش آواره وقتی برمی‌گشت ما خواب بودیم ما یه عمر خواب بودیم
42
16
4K
@titi______200
صفر و یک
2 months
تصویری تلخ از بیضایی و سوال همیشگی چرا آخوند روئین تنه و مرگ، راه خونه‌شو بلد نیست؟
Tweet media one
77
27
2K
@titi______200
صفر و یک
11 days
@asaku_ukasa هم سکوت مامان هم نیمسوز شدن عمر
0
0
485
@titi______200
صفر و یک
3 years
حال خوب می خواهم، به سان نمره ایی خوب بعد از امتحانی سخت
8
26
393
@titi______200
صفر و یک
7 months
تو شش سالگی، شلوار پسرک دو ساله‌ی همسایه رو کشیدم پایین که دودولش رو ببینم. سی سال بعد طرف شد رئیس حراستمون.
@DennisN
Dennis N
7 months
I like eating the Kiwi skin.
Tweet media one
267
108
2K
26
1
386
@titi______200
صفر و یک
2 years
چگونه مرگ بفرسایدت مگر تو تنی
Tweet media one
9
6
245
@titi______200
صفر و یک
5 months
دو ساعت و چهل دقیقه لذت محض! سینما هنوز نمرده و این رؤیایی‌ترین اختراع بشر، حکم هوا رو داره و زندگی می‌بخشه. #close_your_eyes
Tweet media one
10
5
230
@titi______200
صفر و یک
5 months
این سریال خوش ساخت، دلمو برد. مگه می‌شه همه چی اینقدر استاندارد و به اندازه! #the_bear
Tweet media one
12
3
218
@titi______200
صفر و یک
2 years
دورنمای اونا: مدرک آیلتسمو که گرفتم واسه مهاجرت اقدام می‌کنم دورنمای من: سماق بگیرم فردا با گوجه که کباب تابه‌ای درست کنم! این گوشه کنارا هم مو ریخته یه تی بکشم فردا
8
5
213
@titi______200
صفر و یک
5 months
سریال، ده ساعتِ تمام میخکوبم کرد. اصلا متوجه گذر زمان نشدم.اینکه ذهن بشر در مواجهه با مرارت‌ها و برای محافظت از خودش می‌شکنه و تکه تکه می‌شه و هر تکه ساز خودشو می‌زنه، هم تلخه هم عجیبه هم درگیر کننده. #the_crowded_room
Tweet media one
6
4
199
@titi______200
صفر و یک
6 months
ایشون کارتن‌خواب نیستند، منم! اومدم شمال دوستی که همیشه‌ی خدا ساعت چهار صبح بیدار بود رو سورپرایز کنم! داره میشه ساعت شش بیدار نشده! منم دم درم در حال سگ لرز! سورپرایز مال تو فیلماااس نکنید آقا نکنید.
Tweet media one
28
0
193
@titi______200
صفر و یک
3 years
پرسیدم خانم ببخشید اون بلوز چنده؟ میگه خانومم اون دُرسِه، بلوز نیست! پرسیدم اون پالتو چی؟ میگه گلم اون پافره پالتو نیست! من کی وقت کردم بشم خانوم و گل تو؟ شماها کی وقت کردین لباسا رو اینجوری صدا برنین؟به واله من پارسال با هودی آشنا شدم، بذارین اونو هضم کنم مرگ ارواحتون
16
0
184
@titi______200
صفر و یک
6 months
بعد از پنجاه سال زندگی مشترک با خویشتن پلید خویش، شغل مورد علاقه‌مو پیدا کردم
Tweet media one
8
2
185
@titi______200
صفر و یک
2 years
روابطی که ظاهرا بی‌نقص هستن، به نظرم یکی از طرفین داره سوخت میده
8
6
171
@titi______200
صفر و یک
4 months
چند سالتون بود فهمیدید زشتید؟
58
3
172
@titi______200
صفر و یک
5 months
فرهنگستان ادب و ریدمان فارسی بجای لغت نامأنوسِ اینفلوئنسر، انسان‌رسانه رو پیشنهاد داده!!! با این حساب، ما کم فالوئرا هم، میمون‌رسانه‌ایم.
12
4
174
@titi______200
صفر و یک
2 years
می‌گم این خانواد‌های خوشبخت چرا تو خونه با جین می‌چرخن؟
Tweet media one
13
0
164
@titi______200
صفر و یک
12 days
این دنیا، کنسرت هیچ خواننده‌ایی رو به من بدهکار نیست! حوصله‌ی هیچ کدومشون رو ندارم راستش.
4
6
165
@titi______200
صفر و یک
2 years
چقد دلم می‌خواست لوس ِدست‌نیافتنی باشم اما شوربختانه پوست‌کلفتِ در دسترسم!
7
4
157
@titi______200
صفر و یک
8 months
@behroozrezaei61 کی می‌خوای ته‌مونده‌ی اون غرور لعنتی رو خاک‌شیر کنی؟ لامصب تمام کافه‌های این شهر رو دنبالت گشتم و پیک زدم. یک شهر، مستی منو دید ولی هیشکی نفهمید عقلمو کجا جا گذاشتم دلمو کجا. الانم قد یه پیک فرصت داری منو جا بذاری یا جام بدی.
13
2
156
@titi______200
صفر و یک
2 years
شازده کوچولو گفت: پس زخم‌هایمان چه؟ روباه گفت: نمک‌ها را آنجا می‌پاشند.
3
6
152
@titi______200
صفر و یک
2 years
تصور کن:ناهار قرمه‌سبزی باشه و تو استعداد چاقی نداشته باشی،جدیدا دانشمندا هم ثابت کرده باشن ته‌دیگ چرب برای سلامت قلب مفیده،سینک خالی از ظرف کثیف باشه و رادیو اعلام کنه درمان سرطان کشیدن ده نخ سیگار در روزه. شارژ گوشیت نود و دو باشه و انجمن فیتنس اعلام کنه نون و برنج عضله‌سازن
11
1
152
@titi______200
صفر و یک
2 years
پسر پنج ساله اینقد دوسم داشت که به مامانش گفت می‌خوام حیوان خونگیم طاهره باشه!
11
1
153
@titi______200
صفر و یک
2 years
استفراغ جدید آوردیم، دل و روده‌تونُ بردیم: _بهترین خودت باش🤢 _کافیه فقط بخوای🤢🤢 _باوراتُ باور کن🤢🤢🤢 _سالی پر از موفقیت باشه🤢🤢🤢🤢 _با چربی‌هات مهربون باش🤢🤢🤢🤢🤢
9
0
147
@titi______200
صفر و یک
2 months
مامانش می‌پرسه شالیزار یعنی چی؟ پسرک می‌گه یعنی باغ پلو
6
2
150
@titi______200
صفر و یک
3 years
رو پل خواجو دستمو گرفت گفت دوسم داره، سالها بعد رو همون پل منتظرش بودم نیومد، کل اصفهانو تنها گز کردم، شبِ بُرد سپاهان بود. از کدوم تیم؟ برام مهم نبود، اونچه مهم بود تنهایی گسترش یافته‌ی من در مرکز ایران بود.
11
1
145
@titi______200
صفر و یک
3 years
عموم که مُرد، مراسمشو نرفتم،زنده که بود نمی‌شناختمش، نمی‌شناخت منو، پریشب تو خواب بغلم کرد و من مرگشو تسلیت گفتم! مرگ خودشو به خودش و عجیب اینکه کلی گریه کرد.
5
0
140
@titi______200
صفر و یک
2 years
من ظرفا رو می‌شورم که ظرف داشته باشم واسه آب و دون و چایی! تو ظرفا رو می‌شوری چون تمیزی رو دوست داری ما مثل هم نیستیم
9
5
140
@titi______200
صفر و یک
2 years
هر وقت به مشکل مادی می‌خورم و از دیگران می‌شنوم «نمی‌تونی از بابات پول بگیری» ؟ دلم می‌خواد سرب بشم برم تو ریه‌ش کارد بشم برم تو چشماش زوال بشم برم تو عقلش
9
2
142
@titi______200
صفر و یک
5 months
کارگردان گفته: پسر سیزده ساله‌ی فیلم، بعد از پایان فیلمبرداری بیشتر موهاش سفید شد. کی می‌دونه اگه هیتلر شاعر می‌شد، مسیر تاریخ چه جوری می‌شد! شاید خشونت از یه دهلیز دیگه از تاریخ، بیرون می‌زد. #come_and_see
Tweet media one
13
2
145
@titi______200
صفر و یک
1 year
کم‌خونی داشت.پرسیدم چیا میخوری؟ جواب داد: پولم فقط به سس سفید می‌خوره، می‌مالمش روی نون لواش میدم دست بچه‌هام، برای تمام وعده‌ها غذامون همینه! پرسیدم چرا سس سفید؟ گفت آخه پنیر سریع تموم میشه اما سس یه لایه‌ی نازک نازک بزنی روی نون،نون طعم‌دار میشه. #همه_با_هم_چه_خاکی_باید_بریزیم
10
3
140
@titi______200
صفر و یک
2 years
+خوبی؟ داری چکار میکنی؟ - دارم خانواده‌ام رو تحمل می‌کنم.
5
2
136
@titi______200
صفر و یک
2 years
آدمیزاد است دیگر صبح ویار مرگ دارد شب، پا به ماه زندگی
2
6
139
@titi______200
صفر و یک
4 months
«با مرگش شادی وصف ناپذیری شروع می‌شد. اما عذاب همین است: “آنها” به موقع نمی‌میرند» آلبر کامو
1
9
142
@titi______200
صفر و یک
2 years
یکی از تفریحات کم‌خرج من: بالش رو از این سر تخت انتقال می‌دم اون سر تخت، خود‌به‌خود ویو عوض می‌شه و حس می‌کنم از ابوغریب رفتم جزایر فالکلند
5
2
137
@titi______200
صفر و یک
3 years
جهنمی‌ترین حس: «دوسش دارم ولی دوسش ندارم»
7
2
138
@titi______200
صفر و یک
3 years
یکی از فانتزیام اینه که پشت سرم بگن بابا اون که مرفه بی‌درده
8
2
134
@titi______200
صفر و یک
3 years
قاشق گفت چرا همیشه اول لیوانو می‌شوری؟ قهر کرد دمر شد تو کفا،چنگال دراومد: ما اگه شانس داشتیم که نمی‌زدنمون تو پنیر، نگاه دندونه‌هام پُر از پنیر شده لعنتی!درِ قابلمه داد زد برین خدا رو شکر کنین اگه مثل من صد سال یه بار می‌شستتون می‌خواستین چی کار کنین!گاز فریاد زد چربم می‌فهمین؟
12
2
136
@titi______200
صفر و یک
3 months
پارسال که مامان به مهمونا گفت قشم هستم و در واقعیت امر داخل کمد بودم. امسال جاده‌ها ترافیکه و پول ندارم کجا رو به مامانم پیشنهاد می‌کنید؟
13
0
133
@titi______200
صفر و یک
3 years
صمد زیر بازارچه بزازی داشت، یه روز محض مزاح گفتم سیر نمیشی زری می‌ره، پری میاد، پری می‌ره مٓلی میاد؟ تُرش کرد تا فرداش باهام کلام نزد، ظهر که اومد خونه دیدم دو سه بغل پارچه باهاشه، گفتم سلام؛ گفت قماشا رو رد کردم خاطرت تخت، از فردا علی می‌ره قُلی میاد، نجاریش کردم نرنجی یه وقت.
9
3
134
@titi______200
صفر و یک
3 years
کی وقت کردم اینهمه زخم روحی بردارم، و تیمار نشده، بپیچم سمت فردا...
1
0
130
@titi______200
صفر و یک
2 years
عدم موقت: روزنامه آخرین خبر بشتابید شروع عصر یخبندان دو/انقراض نسل بازمانده‌ی کرونا
Tweet media one
18
0
132
@titi______200
صفر و یک
7 months
یه بار از دوستی که گربه داشت، احوال گربه‌ش رو پرسیدم؛ گفت رفته پیش مادربزرگش. من از همه جا بی‌خبر گفتم مادربزرگشو از کجا پیدا کردی؟ که با غیظ فرمودن منظورم مامان خودمه!
6
2
131
@titi______200
صفر و یک
3 months
پند روز: مهمونی می‌رید طولش ندید شاید داخل کمد سخت باشد
5
2
129
@titi______200
صفر و یک
3 years
اولین قرار عاشقانه،رفتیم کنسرت لطفی، شور شیدایی لطفی که به اوج رسید، منِ عشق ندیده هم عین تو فیلما دست عشق نورس رو گرفتم! چشمتون با روز بد تلاقی نکنه، یک جوری دستشو از حلقه‌ی عاشقانه‌ی دست من پس کشید که قلبم با نوای تار ریش‌ریش شد، دستم دستش اومد این غلطا مال تو تیاترا و فیلماس
10
0
128
@titi______200
صفر و یک
5 months
تیر خلاصِ فیلم به مغز من، دیالوگ زن بود: « دو تا آدم آسیب‌دیده، بلد نیستند از هم مراقبت کنند » تکلیف ما ایرانی‌ها که ملیت دوممون، آسیبه، معلومه! روابط بیمار، والدین زخمی، ضربه‌های گفتاری و جو متوهم اطراف دو نفر که اسمش هر چی هست جز مراقبت و دوست داشتن.
Tweet media one
4
5
133
@titi______200
صفر و یک
2 years
گفت چرا کم‌ پیدایی؟ گفتم به علاقه‌ی ضعیف و بی‌نبضت نسبت به خودم احترام گذاشتم. گفت دیوانه‌ایی گفتم یکیمون عاقل باشه کافیه
5
1
132
@titi______200
صفر و یک
3 years
فرار کردم. دقیقا روز اول مهر کلاس اول از مدرسه فرار کردم! مامانم تو حیاط داشت رخت می‌شست. هیچی نپرسید خودم پیش‌دستی کردم گفتم درسا از فردا شروع میشه، اونم حوله رو چنگ زد گفت باشه چکار کنم، ببین دوقلوا بیدارن؟ براشون شیر درست کن...
7
0
127
@titi______200
صفر و یک
5 months
کامل‌ترین فیلم جیلان. حسی که معلم نسبت به کارش، محل زندگیش، خود زندگیش داشت، خیلی شبیه احساس منه من، یک عمره حس می‌کنم همه چی موقته. این کارِ آب باریکه این شهرِ پر از کوه این زندگی پر از علف خشک! #about_dry_grasses
Tweet media one
9
2
128
@titi______200
صفر و یک
3 years
ما تابستونا هیچ‌جا نمی‌رفتیم ولی لیست شهرهایی که رفته بودم روی شونه‌های انشام سنگینی می‌کرد! آخه لعنتی خونهء دائیت شیراز! تو که دایی نداری!رفتین حافظیه و فال گرفتین و عدل این بیت اومد«مژده ای دل که...»شاخدارترینش این بود که توی آرامگاه سعدی گم شدم و یه خانواده اراکی بردنم کلانتری
10
1
126
@titi______200
صفر و یک
3 years
بعضی زمستونا هیچ وسیله‌ی گرمایشی روشن نمی‌کنم، یقه‌اسکی، کلاه و شال تو خونه خیلی می‌چسبه، وسطاش عدسی و چایی هم باشه، دیگه از پادشاهی چیزی کم ندارم
11
0
124
@titi______200
صفر و یک
3 years
مرگ‌ها دو دسته‌اند: مردی که قدم می‌زند زنی که حرف نمی‌زند… #ناشناس
8
1
120
@titi______200
صفر و یک
5 months
شب‌های کوهستان بقدری بی‌رحم و سرده که بی‌حسی و مرگ، یعنی آرامش. درام نفس‌گیر سقوط هواپیما و جنگیدن برای زندگی؛ روایت هفتاد و دو روز از زندگی بازماندگان پرواز اروگوئه به شیلی پس از سقوط هواپیما. #society_of_the_snow
Tweet media one
7
3
128
@titi______200
صفر و یک
2 months
نگین بیست سالش بود. حموم رفت موهاشو خشک کرد عطسه کرد رفت تو کما و دیگه برنگشت. به آخرین حموم نگین فک می‌کنم به کارهایی که بعد از حموم قرار بود بکنه.
6
0
128
@titi______200
صفر و یک
3 years
اعتراف: من اگه فحش ندم، ریه‌م هشت��د و سه درصد درگیر میشه! از چی؟ معلومه از فحش ندادن که خودش مرگ‌آفرین محسوب میشه.
5
1
125
@titi______200
صفر و یک
2 years
اتوبوس واسه شام ترمز کرد،سی اتوبوس دیگه‌ هم بودن،من پیاده نشدم توجهم به پسری جلب شد که بیرون سیگار می‌کشید،مسافر کدوم اتوبوس؟نمی‌دونم!هورمون بود یا چی،قلبم لرزید،اون پک من طپش،سیگار به فیلتر رسید و من تمام شدم.قد سوارشدن مسافرا و اومدن شوفر وقت داشتم که نگاش کنم و تا ابد نبینمش
4
2
125
@titi______200
صفر و یک
3 years
هما روستا گفت: ما به خوشبختی نمی‌رسیم ما دوئل را به عمر خواهیم باخت! حمید سمندریان گفت: همای سعادت من، خوشبختی همان خوش‌وقتی‌هایی بود که با تو سپری شد، اسلحه را وابنه، دوئل را واگذار کن
3
2
124
@titi______200
صفر و یک
2 months
رمزی حرف می‌زنه مامان نفهمه می‌گه افعی هم نظرش اینه! و منظورش خالمه که اسمش کبری است:)))
5
1
125
@titi______200
صفر و یک
1 month
و تو چه می‌دانی صدای دارکوب و جلزولز روغن چه صفایی دارد. مطبخ گرم و نور نارنجی غروب، همچون زعفران خوشرنگ پ.ن: وسط فیلم مجبور شدم از شدت گرسنگی کوکو سیب‌زمینی درست کنم #the_taste_of_things
Tweet media one
4
0
126
@titi______200
صفر و یک
2 years
نظر من: فیلمی که دوبله‌ شده اصلا بهم نمی‌چسبه! به‌ شدت مصنوعیه و به هیچ‌ وجه نمی‌تونم باهاش ارتباط بگیرم!
18
0
122
@titi______200
صفر و یک
2 years
از اردوهای مدرسه متنفر بودم،غذام، ظرف غذام، ساکم از همه سطح پایین‌تر بود!وقتی مریم الوندی گفت چه ساک بامزه‌ایی(و منظورش گونی برنجی بود که وسیله‌هامو توش چپونده بودم)احساس حقارت کردم!آرزوم بود بگن بچه‌ها هله هوله بیارین،اینجوری دیگه پفک و بیسکویت هیشکی از اون یکی، بهتر نبود
4
0
126
@titi______200
صفر و یک
2 years
بابا که مشروب می‌خورد، غصه‌هاش، هایلایت می‌شد! سیلاب اشک بود که می‌ریخت، تمام مصیبت‌های خاندان آس و پاسشو مرور می‌کرد! تهشم می‌گفت به سلامتیتون خوشِ خوشم.
5
0
124
@titi______200
صفر و یک
3 years
هفت ساله‌ بودم نگاهم رفت سمت چینی‌های توی کمد شرافت خانم اینا. زهره گفت: تو زن صادق شی برات از این چینی‌های خوشگل می‌خره! ذهنم رٓم کرد، قلبم لرزید و تو دلم گفتم الهی صادق زیر تریلی هیجده چرخ بره! از چینی جات متنفر شدم و به ملامین علاقمند
4
1
121
@titi______200
صفر و یک
2 years
تا چشم کار می‌کند، همان همیشگی است؛ اندکی عدد لٓختی فصل و چند صباحی تبریک؛ باقی همان همیشگی است تا چشم کار می‌کند...
9
3
120
@titi______200
صفر و یک
5 months
یکی دیگه از فیلم‌های حال خوب کن 2023. حکایت آدمهای کفِ خیابان زندگی؛ قصه‌ی همانها که هر روز از کنارشان رد می‌شویم. فراموش شدگانی که گاهی در فروشگاهها مشغول چیدن اجناس هستند و گاهی در پیاده‌رو ایستاده‌اند و سیگار از پی سیگار دود می‌کنند. #fallen_leaves
Tweet media one
4
3
124
@titi______200
صفر و یک
2 months
داستان کوتاه بود و تلخ مکان اشتباه، زمان اشتباه، عمر بر باد رفته.
1
2
123
@titi______200
صفر و یک
3 years
مامان بابا دعوا کرده بودن، خونه ساکت بود و فقط صدای گریه‌ی مامان می‌اومد، رفتم تو حیاط و از کوه برف تلنبار شده تونل ساختم، ساعتها تو اون سوراخ سپید موندم و خیال‌پردازی کردم، کلبه‌م یخ بود ولی صدای گریه‌ی کسی توش نمی‌اومد! صبح که جامو خیس کرده دیدم، فهمیدم فرمول زندگیو بلد نیستم
8
0
121
@titi______200
صفر و یک
3 years
میری کافه با منوهای عجیبی مواجه میشی: سورنتینو دوبل/ آلخاندرو لایت/کوتیار دارک/مشایخی آفریقن... بعدشم که هر دفعه یکیشونو امتحان می‌کنی می‌بینی همه‌شون یکین تنها تفاوت در تعداد مولکولهای خامه و کافئینه! مثلا کوتیار دارک دو مولکول خامه بیشتر از مشایخی آفریقن داره
6
2
120
@titi______200
صفر و یک
3 years
صمد لکنت داشت،هم دلم می‌خواست بدونم از کی و چرا؟هم مهم نبود برام و نمی‌پرسیدم.یه روز بی‌مقدمه گفت ممماه پاااره بی‌بی‌ رو کشت،من پشت پنجره بودم،دیدم موهای بی‌بی رو شونه کرد،دستاشو وازلین مالید، براش انار دون کرد با گلپر بهش داد ، بعد خوابوندش به پشت،بالشو گذاشت رو صورتش و فشار داد
8
1
116
@titi______200
صفر و یک
2 years
زبان انگلیسیم در حد« آی آم اِ ویندو» بود که دیدم خانم توریست زیبایی تو پلیس‌راه قصد هیچهایک داره،مردای گذری همه اشاره،بوق و چشم چرونی؛ما هم غیرت کُردیمون جنبید خواستیم منعش کنیم، گفتیم «دِ ایرانی مٓن نات ایز اِ گود مٓن». جنتلمنای عزیز زبانم خوب نبود همه‌تونو یه جا فروختم ببخشید.
13
0
123
@titi______200
صفر و یک
3 years
از یه جایی به بعد، آرزوهامو رنده کردم، بسته بندیش کردم و در زمانه‌ی منجمدِ بی‌حس، خواب ابدیشو به تماشا نشستم.
3
2
116
@titi______200
صفر و یک
5 months
دیالوگی داره فیلم با این مضمون: می‌گن گربه بقدری بچه‌هاشو دوست داره از ترس اینکه آسیب نبینند اونا رو می‌خوره! من بچه‌هامو نخوردم، اونها رو از دست دادم. فیلم گام به گام ما رو به دل قصه‌ی یه خانواده‌ی تونسی می‌بره که دو تا از دخترهاش به داعش پیوستند. #four_daughters
Tweet media one
5
4
122
@titi______200
صفر و یک
2 years
+چی میل دارین؟ -مهاجرت +با روح می‌رین یا بی‌روح؟ -روح که پیش وابستگانه، بی‌روح میرم. +و بار اضافه چی؟ -نه تو خونه قدیمی ته کوچه جاشون گذاشتم. +خب پس شد مهاجرت سبک بی‌روح. -راستی اینجا همیشه اینقد شلوغه؟ +آره تقریبا کسی نمونده بمونه.
2
2
119
@titi______200
صفر و یک
2 years
سوار تاکسی شدم، بوی سیر بیداد می‌کرد! گفتم آقا بوی سیر اذیتم میکنه نگه دار پیاده میشم. میگه خانوم قدرت تحملتو ببر بالا!! میگم مجبور نیستم!
6
1
119
@titi______200
صفر و یک
3 years
زیر پل سید خندان، اشکم دراومد، سرد بود و دیر کرده بود و کلافه شده بودم. بالاخره رسید رفتیم خونه، سرد شبیه سردخونه، تمام شعله‌های گاز رومیزیو روشن کرد، نشست پای شومینه‌ی روشن، نه عذرخواهی کرد نه حدیثی. فقط گفت بیا تو بغلم! و من داغترین زن یخ کرده‌ی جهان شدم.
6
0
121
@titi______200
صفر و یک
2 years
هر جانور که باشد بگریزد از بلایی من خود بلای خویشم از خود کجا گریزم
2
4
119
@titi______200
صفر و یک
2 years
میگم اسم شرکتا چرا اینقد تخمیه! -فاعلین پرتوان آب انداز درون محور
10
0
119
@titi______200
صفر و یک
3 years
نوشته بابایی تو داشتی دنیا می‌اومدی منم تو اتاق انتظار داشتم شجریان گوش می‌دادم، حالا بعدها بهت می‌گم شجریان کیه، انتظار چیه، دنیا کدومه
4
0
118
@titi______200
صفر و یک
2 years
ابتذال باریده بود کیسه آب مادران، زندگی نمی‌بخشید؛ و وطن چمدانی بود که گوشه‌ی هر ذهنی جوانه زده بود
3
5
119
@titi______200
صفر و یک
2 years
یکی از فانتزیام اینه:یکی از پیرزنای ساختمون زنگ بزنه بگه وقت داری؟منم فک کنم باز جلسه بالا پشت بومه،بگم نه!بگه خیلی طول نمیکشه یه تک پا میریم دفترخونه میخوام خونه‌مو به اسمت کنم!بعد من خیلی کنترل شده بگم چرا بچه‌هات نه؟اونم بگه تو یه چیز دیگه‌ای!تو راهم کاممو با کیک شیرین کنه
9
0
117
@titi______200
صفر و یک
4 months
توی دنیای موازی، بابام ادامه تحصیل می‌ده و روان‌شناسی می‌خونه؛ یاد می‌گیره کتکم نزنه می‌ذاره کودکی کنم شخصیتمو تحقیر نمی‌کنه. اینجوری بزرگسالی توی بن‌بست‌های ذهنی، دنبال خودم نمی‌گردم؛ ایمنم شفاف کم گره کم تله
9
1
120
@titi______200
صفر و یک
3 years
مسلمانان مسلمانان من می‌تونم بقیه‌ی عمرمو تو چشای ایشون غرق شم و غصه نخورم
Tweet media one
11
0
113
@titi______200
صفر و یک
2 years
مشخصات کارمند زن: کفش چرم بدعنق ابروهای بعضا تتو اضافه وزن در ناحیه‌ی پهلو گوشی که بیل‌بیلک ازش آویزونه تکیه کلام: بزرگوارید، قطعا، تمنا می‌کنم. پوست افتضاح افق دید: کوتاه
22
2
119
@titi______200
صفر و یک
2 years
توی یه دنیای موازی بکتاش آبتین دنبال یه وانت می‌گرده که تجهیزاتو ببره سر فیلمبرداری؛ چکناواریان پشت خطه و یه بیت شعر تو ذهن آبتین داره می‌چرخه: رگ‌های شهر از ما پُر است، ما را همین خوش است پیغام ما رسید؛ ما را همین بس است.
1
2
118
@titi______200
صفر و یک
2 years
بند دلش پاره شده بود، طوفان زندگی رختایی که تو تشت دلش شسته بود رو با خودش برده بود؛ واسه همین دیگه نگران هیچی نبود!
2
3
119
@titi______200
صفر و یک
3 years
کتابش چاپ شده بود،من جلو‌جلو خریده بودمش،گفت برات کنار گذاشتم چرا خریدی گفتم پس اینو هدیه می‌دم مال خودمو پیش خودت نگه‌دار.یه روز گفتم کتابی که قولشو داده بودی با امضای خودت پیشت هست دیگه اینو پست کنم؟گفت ببین من دوستام زیادن مال خودتو نگه دار دیدمت امضاش می‌کنم!چقد دلم ترک داره
7
2
118
@titi______200
صفر و یک
2 months
هر موقع بابام با این عناوین خطابمون می‌کرد می‌فهمیدیم که کمربند در انتظارمونه: - خانم لیلی خانوم یا مثلا - آقای بهنام آقا برای همینه هر کی با احترام باهام حرف می‌زنه استرس می‌گیرم
8
1
118
@titi______200
صفر و یک
2 years
با بی‌بی رفتم حموم،یه جوری کیسه ‌میکشید که قدرت خدا آلودگیها به حرف اومدن که بابا غلط کردیم تو کوتاه بیا دیگه دور و بر این پیزوری نمی‌پلکیم!اما بی‌بی فقط می‌سابید!رگ و پی ناامید بودن که زنموم نازل شد و گفت:بی‌بی پسر پایه ناز خانم مرد!کیسه شل شد و من توی دلم گفتم چه مرگ به موقعی
3
0
118
@titi______200
صفر و یک
7 months
روایت روان‌پریشی کارمندی که مرز بین واقعیت و توهم را ادغام کرده و به اوج توان کاری در این مرز وهم، دست می‌یابد.
Tweet media one
2
1
116
@titi______200
صفر و یک
3 years
من و پرفسور سمیعی در زمینه مغز به اوج تخصص دست یافتیم؛ ایشون در کارکرد و ماهیت مغز، بنده‌ی حقیر در پیدا کردن و بُر خوردن با آدمهای بی‌مغز
6
1
114
@titi______200
صفر و یک
2 years
اهل دود و دم بود و معتقد بود ای «داد بیداد» درست نیست! درستش اینه: ای «داد بی‌دود» پ.ن: هر وقت سیگار لازمم، میگم عجب حرفی زدی مسیرت پر از نور
3
0
117
@titi______200
صفر و یک
4 months
می‌خواستم دوستِ شمالی‌ام رو راهی کنم برگرده شمال؛ تو آسانسور گفتم من چه جوری برگردم تو خونه‌ای پر از خالی! منم با خودت ببر و منو با خودش برد الان تو راه شمالم همینقدر خل همینقدر در جا تصمیم بگیر
11
1
119
@titi______200
صفر و یک
2 years
میگم چند تا بٓک باید زد تا رسید به پاییز اون سال که بابا کاندوم بخره که مامان چن روز بعد پریود شه، که من قاتی پوست تخم‌مرغ و تفاله‌ی چایی برم تو آشغالا و به سرنوشت بدی که قرار بود اتفاق بیفته فک کنم؟
8
0
114
@titi______200
صفر و یک
3 years
گفتم قرصا چیه می‌خوری؟ گفت اسکیزوفرنی دارم نخورم بخشایی ازم به بخشای دیگه فحش می‌دن، تو مغزم دعوا میشه، زندگیم تعطیل میشه! گفتم کیا می‌دونن؟ گفت تو اولین نفری. ضمن احترام به پیشونیم ازش تقدیر کردم که دِ آخه لامصب منو کجاها می‌شونی!
5
0
110
@titi______200
صفر و یک
2 years
دو تا پسر نوجوان ازش پرسیدن این آب خوردنیه؟ دخترک گفت آره. همین و همین نه بیشتر نه کمتر! یک ربع بعد چاقوی تیز پدر، بیخ گلوی دخترک بود که با پسر غریبه چرا حرف زدی! دخترکِ پنج ساله اون روز نمرد ولی به قرار بهارهایی که اومد و رفت، روحش پاییزی بود و گلوش رد درد رو تا ابد بغل کرده بود
2
2
115
@titi______200
صفر و یک
3 years
آرایشگاه که می‌رفتم به محض خیس کردن موهام و تقسیمش، تا می‌پرسید کجا کوتاه کردی افتضاح کوتاهش کرده؟ خایمال درونم فعال می‌شد و می‌گفتم خودم کوتاهش کردم و این در حالی بود که مثل سگ دروغ می‌گفتم. چرا؟ خودمم نمی‌دونم، اگه روانکاو خوب از کُرات دیگه می‌شناسین معرفی کنین.
7
1
113
@titi______200
صفر و یک
2 years
شازده کوچولو گفت واقعا آمریکا رو به افوله؟ روباه گفت آره ما وقتایی که می‌ریم خرید، رو به افولش رو تا دسته احساس می‌کنیم
1
1
112
@titi______200
صفر و یک
6 months
زبان بین‌المللی انگلیسی نیست، درد است. در فیلم دیالوگی هست با این مضمون «اگر با هم غذا بخوریم کنار هم می‌مانیم» شاید کن لوچ زیادی خوش‌بینه شاید فقدان، تنها درد مشترک آدمهاست. شاید آسایش فقط با مرگ حاصل می‌شه.
Tweet media one
2
0
117
@titi______200
صفر و یک
3 years
«من خواستم بشم وزیر، شدم دبیر، حالا شما اگه بخواین بشین دبیر،میشین فقیر».این دیالوگ شخمی متعلق به دبیر فیزیکمون بود که خبر نداشت نردبان ترقی، دیگه با این فرمول پوسیده جلو نمیره و پدر پولدار و رانت حاصله، بر هر درد بی درمانی دواااس
2
1
112