حریق یادها Profile Banner
حریق یادها Profile
حریق یادها

@shivashin83

Followers
4,529
Following
613
Media
2,990
Statuses
78,651

بی‌سایه‌ام، درختِ بی‌زمینم، بر می‌گردم، میوه‌ام را ببینم.

در آستانه فصلی سرد
Joined March 2011
Don't wanna be here? Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
Pinned Tweet
@shivashin83
حریق یادها
10 months
کاش که آن اشتیاقِ شکسته‌ی زیبایم غرق در آرامش باشد.
0
2
102
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۱- رفتم پیش ناخن‌کار، گفت خودم یا کارآموزم. دیدم کارآموزش یه دختر کم سن و ساله و تازه شروع کرده. گفتم کارآموزتون. کمی یکه خورد. رفتم نشستم جلوش، دیدم استرس داره. گفتم هیچ نگران نباش. من ایرادگیر نیستم. می‌خوام مشتری تو بشم. چشماش برق زد و کمی آروم شد.
180
129
9K
@shivashin83
حریق یادها
2 years
"خدانور" اثری از رضا تقی‌پور #خدانور_لجعی #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #سیستان_و_بلوچستان
Tweet media one
22
2K
6K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۲- پرسیدم چند سالته. گفت ۲۱.گفتم همسن برادرزاده منی و من بهتون افتخار می‌کنم که دارید کار می‌کنید. گفت مجبور شدم. گفتم سال‌ها بعد می‌فهمی که چه اتفاق خوبی بوده مستقل شدنت. گفت ممنونم که بهم اعتماد کردید. در نهایت هم به عنوان دشت اول، مبلغ بیشتری واریز کردم به حسابش تا لذت ببره.
55
4
5K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
کی مانع خرید واکسن شد؟ #مانع_زدایی
14
319
5K
@shivashin83
حریق یادها
1 year
نازنین نزدیک به سه ماهه که در بنده. دخترش بهار چشم به راهشه. وضعیتش نامعلومه و حتی به قید وثیقه آزاد نشده. صدای زندانیان باشیم. #نازنین_کی‌نژاد
Tweet media one
31
1K
5K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۱-وقتی هنوز نرفته بودیم سر خونه زندگی خودمون و عقد بودیم، من باردار شدم. کمال سرباز بود و خب اصلا معلوم نبود کی قراره بریم زیر یک سقف. فقط به دلیل نامعلوم بودن شرایط مالی و زندگیمون تصمیم گرفتیم که من بچه را سقط کنم.
198
68
4K
@shivashin83
حریق یادها
6 years
حواسمون به دخترای والیبالیستمونم باشه که با شکست تیم هند به مرحله یک چهارم نهایی رفتن و در جمع هشت تیم برتر آسیا قرار گرفتن. زنده باد زنان سرزمینم که آهسته و پیوسته و قوی دارن پیش میرن. راهشون هموار و امید دلهاشون ناامید مباد. #والیبال_دختران_جوان_آسیا
Tweet media one
29
419
3K
@shivashin83
حریق یادها
4 years
پس از ۱۵ ساعت درد زایمان، در روزهای آخر اسفند... #دونه‌انار آوردم واسه شب تار آوردم.
@kamalekhunsardi
‏در کمال خونسردی
4 years
شیوا رفت که نوا رو بیاره.
152
1
1K
245
10
3K
@shivashin83
حریق یادها
2 years
مامانم زنگ زده می‌گه نوا بیدار شد تصویری زنگ بزن ببینمش. اون راه بره، بازی کنه منم نگاهش کنم. بمیرم برای دل تنگت خب. مامانم خبر نداره فردا زنگ در خونه‌شون رو می‌زنیم و نوا رو از نزدیک می‌بینه. 🥰
34
5
3K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
وقتی زود از خواب بیدار شده و سیرخواب نشده هنوز! #نواداری
Tweet media one
106
11
3K
@shivashin83
حریق یادها
4 years
مادر-دختری #نواداری
Tweet media one
162
25
3K
@shivashin83
حریق یادها
6 months
دمشون گرم که هنوز پیوند محکمی با زندگی دارن این آدم‌ها. من می‌خوام بدونم برای این زن آمادگی برای هالووین، کریسمس و ولنتاین هم اینقدر مسخره است یا چون ما فقط یه مشت بدبخت وسط ناکجا آباد با رنگ چشم و موی مشکی هستیم اخه این کارها برامون؟!
Tweet media one
34
91
3K
@shivashin83
حریق یادها
4 years
دوست آقایی دارم که از۱۱ تا ۱۳سالگی توسط زن مستاجرشان مورد تعرض قرار گرفته بود. تقریبا ماهی یک یا دوبار به مدت دوسال. همه ما فکر می‌کردیم همجنسگراست. هیچ رابطه‌ای نداشت و حتی با دیدن تصویر اندام جنسی زنان هم تهوع می‌کرد. بدون اغراق از دیدن صحنه‌های سکس فیلم‌ها هم گریزان بود.../۱
45
134
3K
@shivashin83
حریق یادها
3 months
به چنین کمکی برای پیشبرد کارهام نیاز دارم.
35
117
3K
@shivashin83
حریق یادها
7 months
داشتم عکس می‌‌گرفتم این خانم اومد ایستاد تکون هم نخورد. بهش گفتم مامان جان افتادی تو عکسم‌ها. گفت واستادم که بیفتم. گفتم می‌ذارم اینترنت‌ها. گفت بذار مشهور می‌شم. :))))
Tweet media one
20
16
2K
@shivashin83
حریق یادها
9 months
دراز کشیده به مورچه‌ها می‌گه: مورچه‌ها مگه غذا نمی‌خورید؟ چرا هنوز کوچیک موندید. :))))) خیلی عاشق بچه‌ام هستم. #نواداری
Tweet media one
47
14
2K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۹-دیگر به نبودنش فکر نمی‌کنم. او را روی ابرها تصور می‌کنم که مشغول بازی است. یا وقتی جایی گنجشک‌ها جیک‌جیکشان سر به فلک می‌گذارد فکر می‌کنم که بندانگشتی را دیده‌اند. بعد از آن نگاهم همیشه به آسمان بود و گوشم منتظر آواز گنجشک‌ها. هنوز هم
64
4
2K
@shivashin83
حریق یادها
1 year
بچه‌ام به "آبی تیره" می‌گه "آبی خاموش". چون به اون یکی آبی می‌گیم" آبی روشن". :))) #نواداری
23
10
2K
@shivashin83
حریق یادها
5 months
راننده اسنپ خانمه. سوار شدم کلی رفته می‌گه لطفا شال سرتون کنید. گفتم شیشه‌ها دودیه من دیده نمی‌شم. گفت خود من خوشم نمیاد شما حجاب نداری. گفتم جلو ساختمون لغو سفر می‌زدی. دیدی که. منم از حجاب شما بدم میاد بهت می‌گم بردار؟ میگه کار شما خلاف قانونه. گفتم ناراحتی برم گردون. سکوت کرد.
Tweet media one
8
6
2K
@shivashin83
حریق یادها
4 years
با آن زن مواجه شود هراس دارد و ادرارش می‌گیرد و... زمانی که این ماجرا را تعریف می‌کرد ۲۷ سال داشت. به پیشنهاد دوست دیگر تحت درمان قرار گرفت اما تاثیر چندانی نداشت. این روزها ۴۱ سال دارد، تنها زندگی می‌کند و هنوز هم در زندگی‌اش هیچ اثری از عشق، آرامش، نشاط و سکس نیست./۳
12
6
2K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۸-فکر اینکه بعد سقط، بندانگشتی را در سطل زباله انداخته بودند بارها باعث شد که خودزنی بکنم. از فکر اینکه جنینم را گربه‌ای به دندان گرفته باشد، بارها گیسوان خودم را کشیدم. عزاداری من برای او تمام نمی‌شد و هنوز هم گاهی باید عزاداری کنم. کمی که آرام شدم به کمال گفتم
3
2
2K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۷-اما وقتی فهمیدم باردارم، با اینکه می‌دونستم قراره سقطش کنم اما هر شب برایش قصه می‌گفتم. با هم هری‌پاتر می‌دیدیم. برایش خاطره تعریف می‌کردم و از پنجره اتاقم، ماه را به او نشان می‌دادم. وقتی سقط شد، تهی شدم. انگار مرده بودم و بله واقعا مرده بودم.
3
2
2K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۶-روز سقط مشخص شد. کمال مرخصی گرفت و اومد که پیشم باشه. سقط را انجام دادیم و درست از همان روز من دیگه شیوای سابق نشدم. از خودم بیزار بودم و نتونستم هنوز هم خودم را ببخشم. من تا قبل اون بارداری مخالف سرسخت بچه‌دار شدن بودم. هم می‌ترسیدم و هم دلایل دیگه‌ای داشتم
2
1
2K
@shivashin83
حریق یادها
5 years
۱) مهرماه دو سال قبل، ظهر از دانشگاه برمی‌گشتم. از پل عابر بیرون آمدم و پیاده به سمت خونه رفتم. از کنار یه آقای حدودا ۴۰-۴۵ ساله رد شدم. ظاهرش معقول و بسیار مرتب بود. بعد پشت سرم آمد. نه حرفی می‌زد، نه متلکی. هیچ چیز. نزدیک خونه دستم را دخل کیفم کردم تا کلید را در بیارم
84
96
2K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۲-تا بتونیم دکتر خوبی پیدا کنیم و شرایط برای سقط فراهم بشه، جنین وارد ماه سوم شده بود. کمال اصفهان بود و من کرج. یادمه وقتی مجبور شدم برای تعیین سن جنین برم سونو، نه خواهرم و نه صمیمی‌ترین دوستم درک نکردن که باید همراهم بیان.
3
1
2K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۵-گفتم اما من نمی‌خوامش و صدای هق‌هقم مرکز را برداشت. منشی کمکم کرد بایستم و بهم آبنبات داد. جواب سونو، تصویر بندانگشتی قشنگم تو دستم بود. تو خیابون با صدای بلند جیغ می‌زدم و گریه می‌کردم... گوشه جدول فلکه چهارم فردیس نشستم و نمی‌دونم چند ساعت گریه کردم
1
1
2K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۳-حدود پنج ساعت درمرکز سونوگرافی معطل شدم. زنان باردار با شکم‌های برآمده که با همسرانشون اومده بودن، شاد بودن و صدای قلب بچه‌هاشون از اتاق به گوشم می‌رسید و خنده‌هاشون. من از درد تنهایی و غم از بین بردن جنینم ریزریز اشک می‌ریختم.
1
1
2K
@shivashin83
حریق یادها
1 year
زندگی زناشویی دارم. اما مامان و بابام خیلی قشنگ بودن.
Tweet media one
Tweet media two
@100jaaat
Sadjat
1 year
با یه عکس بگو که زندگی زناشویی میخوای.
287
16
1K
1
7
2K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
۴-نوبتم شد. روی تخت دراز کشیدم و سونو آغاز شد. دکتر می‌گفت این سر جنینه، این هم دست‌های خیلی ریزشه و... من گریه می‌کردم. گفت حالا صدای قلبش و گرومپ گرومپ صدای قلب جنین بود. گفت همه چیز عالیه و ضربان قلبش هم 272 باره. عالیه. از روی تخت بلند شدم به چشم‌های دکتر نگاه کردم
2
1
2K
@shivashin83
حریق یادها
4 years
وقتی برای من و یک دوست آقای دیگه تعریف می‌کرد دائم موهای روی دستش راست می‌ایستاد. از شب ادراری و توهین‌های پدرش، از اینکه در اون سن کم دائم و بی‌دلیل تحریک می‌شده و به توالت پناه می‌برده و آلتش را می‌زده و گاهی زخمی می‌کرده. از اینکه هنوز هم در جاهای شلوغ از اینکه ناگهان.../۲
1
5
1K
@shivashin83
حریق یادها
2 years
آبان شروع شد. برای #محمدحسن_ترکمان که نه مهر را دید و نه دیگر هیچ پاییزی را خواهد دید. امیدوارم هر که جان عزیزت را گرفت به فجیع‌ترین شکل ممکن بمیرد.
@mtorkamaan1995
ممدسن
2 years
بی صبرانه منتظر این ترکیبم: پاییز+شجریان+قمیشی+ابی قدیم
23
34
463
12
333
1K
@shivashin83
حریق یادها
7 months
محبوب‌ترین اکانت اینستاگرامم. همه‌اش از این نقاشی‌هاست. ژاپنی جالب. :)
18
28
1K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
به زودی در جمهوری بسیار عزیز اسلامی ایران!
Tweet media one
Tweet media two
12
34
1K
@shivashin83
حریق یادها
1 year
۲)مامانش هم گفته آجی شیوا اگر بفهمه تو می‌خوای قبول کنی حتی من رو هم دیگه راه نمی‌ده خونه‌شون. من می‌دونم اون می‌گه بهت نه! و در نهایت روز دوازدهم فروردین دخترک یه نه گنده به خانواده عموش می‌گه. جنگ راه می‌افته ولی در نهایت ختم به خیر می‌شه. گنجشگک کوچک قشنگم :)
13
5
1K
@shivashin83
حریق یادها
4 years
معلم پرورشیمون خانم "علی‌نجاتی" لعنت‌الله اول راهنمایی منو برد یه کنار گفت شناوری تو سینه‌هات بزرگه خیلی هم صاف راه می‌ری بیشتر دیده میشه سینه‌هات. یک کم قوز کن. گفتم بابامون اگر قوز کنیم دعوامون می‌کنه. گفت تو یک کم قوز کن. گفتم نمی‌کنم. بعد هم رامو کشیدم رفتم.
@TeacherMuMeshki
تیچِرْ مو مِشکی
4 years
مامان من تو همون سال‌های دبیرستان مدام بهم میگفت وای چیه سینه‌هات اینقدر بزرگ شدن؟ دختر باید سینه‌هاش کوچیک باشه! مردا خوششون نمیاد! (مزه پرونی=بلاک)
81
6
1K
29
6
1K
@shivashin83
حریق یادها
8 months
امروز سالگرد ابوالفضل آدینه‌زاده است. پسر شجاع، زیبا و عزیزمان که با بیش از هفتاد گلوله ساچمه‌ای کشته شد. یادت جاودان است در ذهن و قلب ما.
Tweet media one
4
95
1K
@shivashin83
حریق یادها
6 months
اگر پدر و مادر ایرانی تا پنجاه سالگی بچه رو تو خونه نگه نداره شاهد این توئیت‌ها نخواهیم بود.
Tweet media one
8
11
1K
@shivashin83
حریق یادها
4 years
دخترم دیروز اولین کتاب‌اش را در دست گرفت، ورق زد و در نهایت خورد! ۲۶ اَمرداد ۹۹ #نواداری
Tweet media one
40
8
1K
@shivashin83
حریق یادها
5 years
۵) حدود یکسال نتونستم از خونه تنها بیرون برم و بیشتر شجاعتم در مقابله با مردها رو از دست دادم. بعد از این اتفاق واقعا تصور کردن زنان و کودکانی که بهشون تجاوز میشه برام غیرقابل تحمله. چون واقعا وحشتناکه.
41
8
1K
@shivashin83
حریق یادها
3 months
بعد از حدود نوزده ساعت درد زایمان، نوای قشنگم ساعت ۲۱:۲٠ روز ۲۲ اسفند به دنیا اومد. بعد از قطع بند ناف گذاشتنش بغلم منم عهد کرده بودم با خودم که اولین بار که بغلش کردم آواز بخونم براش. امروز نوای من، نقل ترم، برگ گلم، میوه زندگیم چهار ساله می‌شه. #نواداری
98
9
1K
@shivashin83
حریق یادها
3 years
واقعا چه اتفاقی می‌افته که انسان‌نما به زنی که چندروزه جنین شش ماهه‌اش را از دست داده به جای دلداری بگه: چه عجله‌ای داشتی برای سیسمونی؟! نمی‌تونی همدردی کنی، خب لعنتی اون گاله را ببند. آدم‌های پر از عقده وحشتناک.
37
7
1K
@shivashin83
حریق یادها
8 months
سر صبحی این فرش رو دیدم و از شدت خواستنش بغضی‌ام.
Tweet media one
31
5
1K
@shivashin83
حریق یادها
1 year
زن ۴۵ ساله که موهاش رو شبیه جودی ابوت بافته تو ده سالگی، پانزده سالگی، هجده سالگی، بیست و پنج سالگیش تا امروز نتونسته طوری که می‌خواد بپوشه و بگرده و زندگی کنه. ولی خب باز یه عده هستن که گوه اضافی بخورن و راجع به ظاهر و زندگی افراد نظر بدن.
12
50
1K
@shivashin83
حریق یادها
4 years
متاسفانه امروز موقع گرفتن این عکس کنترل خودم را از دست دادم و لب‌های نوا را بارها و بارها و بارها بوسیدم. نفهمیدم چند بار! خدایا منو ببخش! #نواداری
Tweet media one
64
0
1K
@shivashin83
حریق یادها
3 months
صد بار این رو نگاه کردم و مردم از خنده. عالیه. عالی.
10
52
1K
@shivashin83
حریق یادها
2 years
یکی از دوستان نزدیکم را بازداشت کردن. فقط برای انتشار عکس بی‌حجابش و هشتگ حجاب بی حجاب! دوستان اگر وکیلی سراغ دارید که شرایط مالی رو درک کنه و بتونه کمک کنه لطفا اطلاع بدید. تهرانه دوستم. خودش نخواسته اسمش رو فاش کنم. ممنون می‌شم ریتوئیت کنید.
21
164
998
@shivashin83
حریق یادها
28 days
سر به سرم گذاشت، همسر شدیم. دوازده سال تمام شد که رسما همسریم. بریم برای راند سیزدهم. :)
Tweet media one
51
2
937
@shivashin83
حریق یادها
3 years
روز هفدهم بعد از عمل. با کاهش وزن ۹/۵ کیلوگرم. #اسلیو #شیوای‌تازه
Tweet media one
67
0
897
@shivashin83
حریق یادها
7 months
به این صورت. :)
Tweet media one
@shivashin83
حریق یادها
7 months
امروز کمتر از پنج ساعت در خانه بودم. نقش جهان را شخم زدیم. :)
0
0
50
29
2
850
@shivashin83
حریق یادها
5 years
۵) صورتش را به شیشه چسبانده بود و نگاه می‌کرد، نمیدونم چند ثانیه بهش خیره شدم بعد دوبدم سمت آسانسور و وقتی به خونه رسیدم اونقدر جیغ کشیدم و خودم را زدم که با حال مرگ افتادم! صورتش جلوی چشمم بود و هر لحظه از تصور اینکه دستش به من می‌رسید چه می‌شد دیوانه می‌شدم
3
5
824
@shivashin83
حریق یادها
3 years
دوستان عکس اول علی دهباشی‌ست. عکس دوم حسین دهباشی‌ست. اونی که بهش فحش می‌دید حسین دهباشیه که سلامته ولی اونی که فکر می‌کنید حسینه، در واقع علی‌ست و با بیماری کرونا درگیره و نشناخته بهش فحش می‌دید. دارید اشتباه می‌زنید.
Tweet media one
Tweet media two
27
43
844
@shivashin83
حریق یادها
6 months
اونقدر بلند بلند خندیدم که طفلکم حتما تو دلش گفت مامانم دیوانه شده. :)
7
31
849
@shivashin83
حریق یادها
2 years
بابام رفت. بابای قشنگم رفت.
350
11
830
@shivashin83
حریق یادها
2 years
دو سال قبل چنین ساعت‌هایی بعد از حدود هفده ساعت درد زایمان و بیش از بیست و چهار ساعت بیداری نوا را به دستانم سپرده بودند و من از شدت ترس، هیجان و عشقی عجیب روی تخت بیمارستان نشسته و به دخترک کوچک عزیزم زل زده بودم.
Tweet media one
57
0
831
@shivashin83
حریق یادها
4 years
بابام حالش مساعد نیست و این یعنی تیر خلاص به مغز من! اگر به انرژی دادن معتقدید، یا به دعا کردن یا هر چیزی دیگری از این دست آن را برای پدرم خواهش دارم ازتون...
68
7
828
@shivashin83
حریق یادها
4 years
من بارها و بارها شنیده‌ام که در موردم گفته شده "با اون هیکلش" چه دوست‌پسری هم داره، بعد‌ها گفته شد چه شوهری هم گیرش اومده! انگار آدم‌های چاق حق شاد بودن، شوهر یا دوست‌پسر خوش قد و بالا و زیبا داشتن رو ندارن. البته این حرف‌ها به یه ورم هم نبوده نیست. خواستم بدونید این‌ها واقعیته!
@BtRASsZz
Bets
4 years
رفته بودم ارایشگاه، یک دختر تپلی فوق بامزه هم که قرار بود عروس بشه اومده بود صحبت کنه برای عروسیش و قرار بود ۶ تومن ناقابل بده برای قراردادش، تا پاش رو از در سالن گذاشت بیرون، همشون شروع کردن جلوی ما که مشتری بودیم به مسخره کردنش، که چرا اصلا این با این هیکلش عروسی میگیره.
52
22
2K
15
11
800
@shivashin83
حریق یادها
4 years
یعنی واقعا هفت ماه از به دنیا اومدنم گذشت؟ #نواداری
Tweet media one
53
2
811
@shivashin83
حریق یادها
5 years
۴) من در را فشار می‌دادم او هم سعی داشت در را باز کند، درد کتفم کشنده بود و نگاه کردن به صورتش توانم را کم می‌کرد. زورم دستم داشت تمام می‌شد، یک لحظه عقلم کار کرد و به سمت پشت چرخیدم و با فشار باسن در را محکم هل دادم، پایش را کشید و در بسته شد. هیچ توانی نداشتم
1
4
777
@shivashin83
حریق یادها
5 years
۳) پرسیدم کجا؟ گفت می‌رم واحد ۷! گفتم اینجا فقط شش واحد داره. انگار چشماش دوتا تیله‌ی سرخ در حال چرخیدن بود. سریع در را بستم، پای چپش را لای در گذاشت! توضیح اینکه جلوی خانه ما دو جعبه برق بزرگ هست و من تازه دوماه بود گچ کتف شکسته‌ام را باز کرده بودم و اصلا جیغ زدن بلد نیستم
1
4
771
@shivashin83
حریق یادها
2 years
با بیست و پنج کیلو کاهش وزن. سی و سه تا دیگه باید کم کنم و امیدوارم از پسش بر بیام.
Tweet media one
33
1
783
@shivashin83
حریق یادها
3 years
بدون سوتین، زندگی هزاران بار زیباتر است. #بدیهیات
10
18
789
@shivashin83
حریق یادها
2 years
" مگر نمی‌شود آدم سال‌های بعد را به یاد بیاورد و برای خودش گریه کند؟" سال بلوا | عباس معروفی
2
85
786
@shivashin83
حریق یادها
3 months
چرا کسی نیست بهش زنگ بزنیم ییاد قلنجمون رو بگیره؟ من انگشت کوچک پاهام تا تار موهام نیاز به قلنج‌گیری داره. 😭
68
16
777
@shivashin83
حریق یادها
4 years
مامانم را برده‌اند اتاق عمل! در دلم رخت می‌شورند... اینجا که مامانم سی و چهار ساله است. وقتی که زانوهایش خم می‌شدند و می‌توانست من چهارساله را بر روی کمرش نگه دارد و راه ببرد.
Tweet media one
65
3
772
@shivashin83
حریق یادها
5 years
۲) همان لحظه دیدم شروع کرد با موبایل حرف زدم که: "آره آره! رسیدم نزدیک خونتون هستم"! احساس بدی از لحن صداش داشتم. جلوی خانه ایستادم تا در را باز کنم. پشتم با فاصله کمی ایستاده بود و حرکت نمی‌کرد. کلید را داخل قفل کردم در باز شد دیدم داره مباد داخل
1
3
747
@shivashin83
حریق یادها
3 years
اسمشو بذار عم‌قزی! آغاز یازده‌ماهگی #نواداری
Tweet media one
45
1
764
@shivashin83
حریق یادها
5 years
نفرین بر این زندگی... #اسماعیل‌‌بخشی #طعم_شیرین_عدالت
6
110
719
@shivashin83
حریق یادها
3 months
برف کم نشسته. داداش کوچیکه به زحمت از رو بدنه پیکان گوله برفی بزرگ درست کرد. می‌ترسید گوله‌اش به خطا بره. داداش بزرگه خم شد تا بزنه بهش. تا گوله برفیش حروم نشه. بی‌دریغ عشق ورزیدنه این. همه چیز زیر برف سپید قشنگه. 😭😭😭
12
16
726
@shivashin83
حریق یادها
3 years
من از همسرم بزرگ‌ترم و خیلی هم همه چیز اوکیه. سنده سگ تو ذهن کسی که فکر می‌کنه فقط زن باید از مرد کوچک‌تر باشه. خاله‌ام از شوهر خاله‌ام بزرگ‌تره. یکی از دوستان آقام یازده سال از همسرش کوچک‌تره. یکی دیگه از دوستان آقام چهارسال کوچک‌تره. همه هم خوب و شادیم.
29
6
703
@shivashin83
حریق یادها
3 years
#InternationalMothersDay روز جهانی مادر گرامی!
Tweet media one
35
1
693
@shivashin83
حریق یادها
4 years
نمی‌خوابم و نمی‌ذارم بخوابی! تمام. تصمیم نوا
Tweet media one
40
2
669
@shivashin83
حریق یادها
4 years
گیسو پریشان کرده رو تخت... مامانم رو آوردن بخش. قربون چشمات برم من.
Tweet media one
67
1
665
@shivashin83
حریق یادها
1 year
من تو تقویم نوشتن رو از بابام یاد گرفتم. دلم می‌خواد این نوشته با دست‌خط عزیزش رو تتو کنم روی بدنم. کاش بتونم خوشحال باشم که زنده‌ام بابا.
Tweet media one
24
19
669
@shivashin83
حریق یادها
5 months
کاش خورده بودمت بچه‌‌ام.
Tweet media one
14
1
665
@shivashin83
حریق یادها
1 year
باورتون نمی‌شه اما پیرزن‌ها و زن‌های محجبه‌ی اصفهانی دقیقا، دقیقا، دقیقا همین‌طوری به من نگاه می‌کنن. فقط روشون نمی‌شه تف بندازن به روم. :)) #گریه‌کنم‌یانکنم
41
17
648
@shivashin83
حریق یادها
4 years
کمال به بچه پودر زده و داره دوباره بسته‌بندیش می‌کنه، پودرها از بچه میریزه و می‌گه: بابا گز آردی شدی :))) #نواداری
24
4
651
@shivashin83
حریق یادها
3 years
ز غوغای جهان فارغ طور! #نوا
Tweet media one
23
2
644
@shivashin83
حریق یادها
4 years
یه جوری با جدیت دارن فینال رو می‌بینن انگار سر مربی و دستیار بایرن این دوتا هستن. #پدر‌_دختری #نواداری
Tweet media one
34
1
640
@shivashin83
حریق یادها
4 years
که برای خروج از کشور شوهرش می‌تونه بهش اجازه نده و کارهای مملکت رو هوا بمونه!
@Serryrr
سِرّی
4 years
ایول اینجوری اولین و تنها رییس جمهور دنیا میشه که نمی‌تونه بره تو استادیوم.
Tweet media one
131
348
7K
10
40
637
@shivashin83
حریق یادها
3 years
کار جدیدمه که بافتم. برای فروش گذاشتم. خواستید اینجا ریتوئیتش کنید. نخواستید هم، نگاه کنید و لذت ببرید. #گالری‌اولدوز
Tweet media one
17
81
624
@shivashin83
حریق یادها
4 years
۱۲ سال قبل چنین شبی در هتل کهن‌کاشانه یزد، کمال را دیدم و عاشقش شدم! بله عشق در نگاه اول و بعد از آن هم سه سال پیگیری مداوم برای یافتن‌اش!
22
0
614
@shivashin83
حریق یادها
4 years
دنیا پر از زشتیه اما شما یک کم قشنگی ببینین تا دلتون باز بشه. برای بابای نوا هم دعا کنید زود بهبود پیدا کنه تا دختر دلتنگم بتونه باباش رو ببینه زود زود...
Tweet media one
77
4
604
@shivashin83
حریق یادها
4 years
اونقدر این صحنه به نظرم قشنگ بود که حیفم آمد شما نبینید. ترکیب خنده‌ها و نور آفتاب عصر شهریور و مهربانی جاری شده لحظه‌ها... پ.ن: دخترم عاشق شلوغی و خنده و صحبت است.
Tweet media one
44
1
589
@shivashin83
حریق یادها
3 years
توی گلدون به این قشنگی تخم گذاشته 🙃
Tweet media one
19
7
578
@shivashin83
حریق یادها
7 months
تازگی‌ها به خودش خیلی توجه می‌کنه. دوست داره زیور آلات داشته باشه یا مثلا لباس‌های بیرونش رو خودش انتخاب می‌کنه. عروسک‌هاش رو هم دیگه دستش نمی‌گیره. واقعا معضل بود چهارتا عروسک تو دستش. می‌ذاره تو کیفش عروسک‌هاشو. کیفش رو هم فقط خودش باید حمل کنه. :)) #نواداری
Tweet media one
25
0
577
@shivashin83
حریق یادها
2 years
ریدن خب براتون. بخرید و بخورید. نوش جون. علف هرز.
Tweet media one
4
21
567
@shivashin83
حریق یادها
4 years
باید اعتراف کنم که جاری‌ام زن قوی و مدبری‌ست. از اذیت‌های پنهان و آشکارش زیاد گفتم اما اگر دیشب نبود خودم را باخته بودم. نوا را آرام کرد، سر من را در آغوش گرفت و در کمال ناباوری گفت تو مادر باسواد، مهربان و خوبی هستی فقط باید قوی باشی و صبر رو یاد بگیری! کلی هم چیز یادم داده.
Tweet media one
16
0
559
@shivashin83
حریق یادها
2 years
بالاخره تابلو "بوسه" بعد از شانزده ساعت و بیست و پنج دقیقه به پایان رسید. امیدوارم جناب کلیمت از من راضی باشه. پ.ن: حیف قاب چوبی مستطیل شکل مناسبش را نداشتم.
Tweet media one
Tweet media two
26
18
540
@shivashin83
حریق یادها
4 years
بعضی‌ها درون‌گرا نیستند. افسرده‌اند. #دانستنی‌ها
7
15
528
@shivashin83
حریق یادها
3 years
بالاخره اجازه داد دم موهاشو ببندم. #نواداری
Tweet media one
28
0
538
@shivashin83
حریق یادها
3 years
مدال خرابکارترین دختر منطقه هشت تهران، امروز رسید به نوای قشنگم!
Tweet media one
28
0
529
@shivashin83
حریق یادها
4 years
سر به سرم گذاشت، همسر شدیم. هفدهم اسفند شد و هفت سال از زیر یک سقف بودن‌مان گذشت. #زندگی
Tweet media one
69
2
516
@shivashin83
حریق یادها
3 years
امروز، بیست و هشتم خردادماه، سالروز اعدام محمدثلاث هم است.
3
24
522
@shivashin83
حریق یادها
4 years
عارض شوم: زندگی هنوز خوشگلیاشو داره! یکیش من! #نواداری
Tweet media one
37
0
509
@shivashin83
حریق یادها
1 year
تو مسیر دیدم دوتا دختر نوجوان، بی‌حجاب اجباری در پیاده رو راه می‌رن و یه پراید با دوتا نره‌خر هم کنارشون در حال آزار دادن هستن. به کمال گفتم نگهداره ماشین رو، پیاده شدم و با داد و فحش‌های زیبایی که بلدم کاری کردم بگازن و در برن حرومزاده‌های عن. یک. مشت گوه سگ بی پدر و مادر.
5
3
491
@shivashin83
حریق یادها
2 years
امروز، روز #محسن_محمدپور است.
3
79
499