وای وای فکراینکه تابستونا بجای آویزون شدن به این کشور و اون کشور، میریم لب سواحل کیش و قشم و هرمز و خانوادگی شنا میکنیم و میگیم و میخندیم، قند تو دلم آب میکنه🥹
#مهسا_امینی
#اعتصابات_سراسری
کاش یکی به این بچه پلیسا و جوجه بسیجیا بگه بابا جان این کلهگندهها هرکدومشون یکی یه پاسپورت دیگه دارن به محض کوچکترین ناامنی جمع میکنن میرن! اونوقت شما میمونین و مردمی که به ناحق خون عزیزانشون رو ریختین!!
#مهسا_امینی
#OpIran
برای مرگ ۴۳ کارگر معدن زغالسنگ یورت آزادشهر که در سال ۹۶ با ریزش معدن و حبس شدن، بدون دریافت هیچ عملیات نجاتی، آرام آرام مردن!
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
#OpIran
فکرکنم بجز اون کاربر که واسم نوشت اینقد پز نده من خودم ده سال پیش اِسا بودم و ایتالیاییها همش توی کافه بودن🤔بقیهتون توی سفینه فضایی رو ندیده باشین
عکسبرداری تقریبا همه جاش ممنوع بود
پ.ن:حالا الان همتون میاین مینویسین برو بابا مااصلا رفتوآمد روزانمون از داخل سفینه فضاییه🙄
امروز در حالیکه هقهق میکردم به رئیسم گفتم درسته من برای درس خوندن اومدم اینجا، اما در واقع از اون مملکتی که برامون ساختن فرار کردم و گرنه چرا عین همه شماها که هرجای دنیا درس خوندین و آخرش برگشتین کشورتون، من برنگردم کشورم!
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#OpIran
دختر یکی از آشناها که نامزد کرد،همه رو با عکسای سر تو کون آقاییش باردار کردو توی هر استوری، سه بار مینوشت:مردِ من، جوجویی من،آقامون
یه روز عکس ساعت دیواری اتاق خوابشون رو گذاشت وگفت دلیل کارنکردنش اینه که گذاشتیم روی ساعتی که برای اولین بار باهم خوابیدیم بمونه
درجا بلاک شد🤢
امروز رئیسم تا حالمو دید و راجع به شرایط ایران پرسید اشکهام سرازیر شد! خودمم باورم نمیشد که تا ازم بپرسن حال مردم ایران چطوره اینطور بزنم زیر گریه و دلم برای این همه ظلمی که بهمون شده یهو اینطور بسوزه!
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#OpIran
واقعا تو این بحران جهانی فهمیدم چقدر برخورد ما ایرانیا با این حادثهی همهگیر، فهمیده و منطقی بود!
حملهی این جماعت جهان اولی به فروشگاهها نشون داد که اگه اینا توی زندگیشون به یکی از مشکلاتی که ما ایرانیا داریم برخورد میکردن، بدونشک از ریختن خون همدیگه دریغ نمیکردن🤦🏻♀️
ولی من حتی ته قلبمم که جستجو میکنم میبینم تنها دلیلم برای مبارزه، فقط آزادی و شادی مردم ایرانه! یه زندگی راحت و شاد که حق تکتک افرادیه که زحمت میکشن و لیاقتشو دارن!
#مهسا_امینی
#اعتصابات_سراسری
همهی ماجرا از بهار سال قبل شروع شد! یه روز من و سوپروایزر دکترام یه ایمیل از آژانس فضایی اتحادیه اروپا یا همون اِسا (معادل ناسا در آمریکا) گرفتیم که گفته بودن میشه پروژهی در آوردن فرمول بتن برای ساخت و ساز توی کرهی ماه رو قبول کنین و با ما کار کنین؟
ای آلت انواع حیوانات توی این پاسپورتمون که هرجا میریم باید یکساعت ثابت کنیم اون حاجننهی چارقد به سر توی پاسپورت همین جینگول خانومه که روبروشون وایستاده😐😐😐😐
برای ۵۰۰نفر کشته و مفقود سیل جنگل گلستان در سال ۱۳۸۰، که دلیل واقعیشو رو هیچوقت اعلام نکردید! نگفتید سد خاکی ۷۰٪ ساخت رو آب کردین و با اولین باران شدید، سد شکست و ۵۰۰نفر آدم بیگناه تباه شدن!
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
اولا که تازه با این مرد دوست شده بودم، یه بار لب یه دریاچه توی جنگل احساسیطور بهم گفت تو شمبلیلهی منی
منم گفتم وای تو هم از سری مردهای ایرانی عاشق قرمه سبزی هستیا که من شمبلیلتم
گفت چه ربطی داشت؟!شمبلیله بابا! همون گله که توی ماسوله لب پنجرههاس!قرمزه
منظورش شمعدونی بود😐
روزی که جواب پذیرش دکترام اومد، چون پولی واسهی ویزا و خرید بلیط هواپیما نداشتم، با مدارک خیاطیم از بانک ۱۵میلیون وام گرفتم و قسطامو توی دوسال با حقوقی که اینجا میگرفتم پس دادم
من هیچوقت اجازه ندادم مامانم بخاطر من حتی ۱ریال زیربار قرض بره!
آفرین شیمپیل قشنگم، راضیام ازت🤓
این اتحاد اونقدر برام مهم و ارزشمنده که حتی توییت کسانی رو که هیچوقت ازشون خوشم نمیومد رو دارم با جون و دل ریتوییت میکنم!
#مهسا_امینی
#OpIran
#MahsaAmini
من هردفعه که به فلسفهی شخمی حجاب فکر میکنم بیشتر شگفتزده میشم. فکرکن همون پشمی که رو کلهی یه نر میاد و آبوشونه میشه، اگه رو سر یه ماده در بیاد عامل تباهی و گمراهیه و باید پوشونده بشه🤯
مشنگا
میدونین چیه؟من از اینکه توی این دانشگاه کوچیک(به قول دوستمون با رنک صدمیلیون) توی این شهر کوچیک کار میکنم خیلی راضی و خوشحالم!همه مهربونن و همیشه همو ساپورت میکنن وهیچ رقابت مسمومی بینمون نیس!هر امکاناتی خواستم تا الان برام فراهم کردن!واسه همین اصلا آرزوی جای دیگه کار کردن ندارم
واقعا اگه میدونستیم اتحاد اینقدر لذتبخش و موثره، زودتر از اینا دست به کار میشدیم بخدا!!هرچند که ماهی رو هروقت از آب بگیری، تازهاس ✌🏻
#مهسا_امینی
#اعتصابات_سراسری
اون شاگرده بود که همسرش نمیذاشت درس بخوونه و ما یواشکی آنلاین بهش درس میدادیم، عالیترین پرزنتیشن رو ارائه کرد، جوری که واقعا سوالی نداشتیم بعدش ازش بپرسیم و درجا بهش نمرهی A دادیم🥲
من بعد از فوت بابام، تقریبا از شنیدن خبر فوت کسی آنچنان که باید اندوهگین نشدم! ابراز همدردی کردم اما خب دروغ چرا خیلی غصه نخوردم! نمیدونم شاید اون لحظه از دست دادن و اون کنده شدن جزیی از قلبم رو تجربه کردم و چیزی بیشتر از اون نمیتونه دردم بیاره
یکی دیگه از خاطرات روزای اول خارج اومدنم که هیچوقت روم نشد توی اینستا بنویسمش این بود که واسه یه کنفرانس ثبتنام کردم و با خوشحالی به سوپروایزرم گفتم از من خواستن انال پرزنتیشن داشته باشم!! که برگشت گفت منظورت اوراله دیگه؟ بعید میدونم اینقد سخت بگیرن و بخوان انال پرزنت کنی :))))
یا قدوقدوس! دیدم توی پست الکترونیکم نامهی محرمانه از دانشگاه دارم! گفتم وای منکه بچهی خوبی بودم کاری نکردم که! با استرس نامه رو باز کردم دیدم نوشتن ما تصمیم گرفتیم حقوقتو ببریم بالاتر و یهو یه عالمه بردن بالاتر😐هی خیال میکنم نروژیم بده غلط غولوط خوندم نامه رو 😩
یکی هم توی اینستا میخواسته استوری منو بفرسته واسه دوستش بجاش فرستاده واسه خودم و اینو پایینش نوشته:
“این دختره دانشمنده تو نروژ زندگی میکنه، خیلی کس مغزه فالوش کن”
در جوابش نوشتم: و میدونستی که اینو واسه خودم زدی؟؟
که هنوز سین نکرده، سین کنه میام در جریان میذارمتون :))))
خواهرم توی یه مسابقه عکس غذا توی اینستا شرکت کرده (کاراش عالیه)، بعد داشت واسه بقیه شرکتکنندهها رو میدید یهو دید یکی عکس سینی مزه خواهرم فرستاده و صاحب مسابقه هم کلی بهبه و چهچه از سلیقهی طرف
دنبال این بود که ببینه کی عکس دزدی فرستاده که آخرش رسید به شوهرش🤣
چرا میگید جان مردم #اشنویه در خطره؟!! اتفاقا جان اونهایی که برای مردم این شهر فکرهای شوم دارن در خطره! اونها باید از مردم بترسند! وای به روزی که مردم متحد شوند🤝🏼
#مهسا_امینی
#OpIran
دیروز توی سوپرمارکت سمت هندونهها، دوتا پسر ۱۹-۲۰سالهی قوقول نروژی ایستاده بودن و هی هندونهها رو نگاه میکردن و باهم صحبت میکردن که این لکهی زردش بیشتره پس شیرینتره
که یهو آریاییتون یه هندونه برداشت و شَتَلَق شتلق کوبیدش و گفت همین خوبه🍉🥁😌
فقط نمیدونم اونا چرا گرخیدن😐
موقع برگشت از خرید، یادم اومد صندوق پست رو چند روزیه چک نکردم! ماشین رو جلوش نگه داشتم، پیاده شدم، صندوق پست رو چک کردم، بعد در عقب رو باز کردم و نشستم روی صندلی عقب😐 یهو یادم اومد راننده خودمم، با بهت و استرس که کسی منو ندیده باشه، از همون عقب خودم پرتاب کردم صندلی جلو
اون اولا که تازه اومده بودم خارج، یه دختره توی اینستام نوشت که وای شیمپیل جون شما عالی هستی و از این جور آلت شعرا و بعدش گفت میشه مراحل اپلای کردن رو توضیح بدی و منم دیگه با جون و دل یکساعت کامل براش توضیح دادم!
فرداش منو آنفالو کرد😐
یه بار هم من و اینمرد رفته بودیم باشگاه و و من عربده میزدم که وای این وزنهها چقدر سنگینه وای نمیتونم بابا و این مرد میگفت حرف نباشه بزن ببینم
بعدش هرکی رفت ورزشای دیگهاش رو بکنه که یه دختر نروژی اومد سمتم و گفت آزارت داد؟ داشت مجبورت میکرد؟آسیبی که بهت نزد؟
من: 😐
بچهها مثلا چطوری میفهمیم که جمهوری اسلامی سقوط کرده؟ خودشون اعلام میکنن ما به گا رفتیم یا مثلا یه کامیون آخوند فراری تا از مرز رد شدن میدونیم اینا تموم شدن؟!
#مهسا_امینی
امروز یکی از نزدیکانم بیرون بوده که یهو صدای جیغهای وحشتناک یه بچه رو میشنوه!تا برمیگرده میبینه یه بچه ۳-۴ ساله داره خودشو از پل پرت میکنه پایین! با وحشت میدوئه و بچه رو لحظه آخر از پشت میگیره و تا چشمش میفته به پایین میبینه یه زن پایین پل کف رودخونهی خالی از آب افتاده!
اوج دوران حاصلخیزی علمی من زمانی بود که مادر این مرد اومده بود اینجا، برای اینکه دیر برم خونه،بیشتر توی آفیس میموندم و ناخودآگاه آخرش دیدم ۴ تا مقاله نوشتم 😂🤦🏻♀️
هردفعه که خبری از قتلهای مثلا ناموسی رو میخوونم، احساس میکنم ما، یعنی بقیهی دخترها که زندهایم،فقط و فقط شانس آوردیم و گرنه هیچ قانونی، مطلقا هیچ قانونی توی ایران، ما رو در مقابل خشونت خانواده حمایت نمیکنه
ما دخترها چقدر بد لاتاریِ زندگی رو با بدنیا اومدن توی اون سرزمین باختیم
من چون همیشه عاشق خیاطی بودم،تو فاصلهی لیسانس و فوق رفتم خیاطی مقدماتی یادگرفتم!بعد فوق تا پذیرش گرفتن دکترا دوسالی طول کشید،توی این فاصله کلاسای تکمیلی خیاطی روتموم کردم و باعشق تو خیاطی معلمم کارمیکردم
چقدر حرف که پشت سرم درنیومد که بیا اینم عاقبت درس خوندن، آخرش خیاط شد
دیشب درهای خونه رو از داخل قفل کردم و خیالم راحت بود امن و امانم و دزد نمیاد! امروز صبح هرچی گشتم کلید خونه رو پیدا نکردم، در رو باز کردم دیدم از دیروز روی در جامونده😵💫
فكركنم ١٣- ١٤ سالم بود كه پدر خدابيامرزمون واسمون كامپيوتر خريد! اون موقعها تقريبا هيچكس توي خونه اش كامپيوتر نداشت و جز كالاهاي لوكس محسوب ميشد!هرچند اون بندهخدا واقعا به چشم وسيله اي علمي واسه پیشرفت ما خريده بودش!
در حالیکه توی ژاپن توی کنفرانس نشسته بودم، خونمو توی نروژ فروختم و مدارک رو امضا کردم.
تعریف من از تکنولوژی اینه دوستان، واسه همین میگم نروژ واقعا پیشرفتهاس😬
واقعا چرا قدیما (نمیدونم شایدم هنوزم هست) وقتی میرفتیم مهمونی باید کم غذا میخوردیم که نگن یارو از قحطی اومده؟ من الان اگه مهمون بیاد خونهام وقتی ببینم دخل غذا در اومده از خوشحالی اینکه غذا رو دوست داشتن سکته میکنم!
شاگردم ایمیل زده من مسلمان شیعهام، واقعا توقع داری روز نهم و دهم محرم که امام حسین مظلومانه سر زده شد بیام سرکلاس؟؟ من نمیام
بعله دوستان من خیر سرم اومدم خارج خوب! بازم میگم در انتخاب خارج دقت کنید😐
امروز صبح برخلاف این ۱۰روز اخیر که با اضطراب و استرس بیدار میشدم، تا بیدار شدم دلم قولقول خوشحالی رفت و انگار مژدهی شادی و آزادی به دلم برات شد🥹
#مهسا_امینی
#اعتصابات_سراسری
امروز مشدیبچه گفت منم اکانت توییتر باز کنم!بعد با اکانت فوریه ۲۰۲۱بدون عکس منو فالو کرد و شروع کرد به گفتن عع اینو چرا مینویسی،عع اونو نگو،اینو بگو...
روحیه کتولیم یهو عودکرد و گفتم اووو دیراومدی نخوا زودبرووو و بلاکش کردم تا عین بقیهی نوتوییتریها بره از وحیدآنلاین شروع کنه😌
یعنی الان جوری اطلاعرسانی به دنیا واسم مهمه که حتی دارم وسوسه میشم واسه اونایی هم که توی اپ دیتینگ منو لایک میکنن، از ایران و #مهسا_امینی بگم😑!
#OpIran
#اعتصابات_سراسری
امروز سر جلسه گفتم:
There are some hands behind the curtain
در حالیکه همه پشماشون از وجود دستهای پشت پرده فر خورد، حساب کار هم دستشون اومد که سخنان یه آریایی همیشه رمزگشایی میخواد😌
چرا امروز توی آزمایشگاه، وقتی شاگردم دبه محلول رو کج کرد که بریزه توی یه ظرف دیگه، بجای اینکه فقط بگم دبه رو بیشتر کجش کن، هیجان زده گفتم:
More
Moreee
It’s coming
Yesss it’s comiiiingggg
کاش حداقل پسر نبود🥴