دوستان عزیزی که واقعا علاقه دارن شاهنامه رو بخونن ولی معنی ابیات رو متوجه نمیشن, بهشون این کتاب سه جلدی رو توصیه میکنم. نثر روان و قابل فهمی داره, همراه با پاورقی های کامل و مفصل. تنها مجموعه ایی هست که شاهنامه رو به صورت کامل به نثر درآورده. اگر خواستین ریت بزنید 🌹

است. این دیدگاه منفی هم گاهی در شاهنامه دیده می‌شود اما به طور کلی از زنان ستایش شده است : «اگر پارسا باشد و رایزن • یکی گنج باشد پراکنده زن | به ویژه که باشد به بالا بلند • فروهشته تا پای مشکین کمند | خردمند و هشیار و بارای و شرم • سخن گفتنش خوب و آوای نرم». /۹ 📚 بخشی از

بالای مذهبی هم می‌رسیده‌اند. یکی از آثار کلامی که از عصر ساسانیان باقی مانده، مباحثه‌ی آذرهرمزد و بانو آناهید با موبد موبدان آذرفرازگرد است. این دو از دین زردشتی برگشته و عیسوی شده بودند زن در دین زردشتی شریف است و مقام والایی دارد، اما در تفکر زروانی و مانوی از عناصر شر بوده/۸

همه از او فرمان می‌برند : «بدو گفت هر کس که بانو توی • به ایران و چین پشت و بازو توی | نجنباندت کوه آهن ز جای • یلان را به مردی توی رهنمای | ز مرد خردمند بیدارتر • ز دستور داننده هشیارتر | همه کهترانیم و فرمان تُراست • بر این آرزو رای و پیمان تراست». زنان به مقامات/۷

هخامنشی داشت و به همین سبب او را برگزیدند. البته هر دوت این‌گونه استدلال می‌کند که خشایارشا پسر دوران شاهی بود اما آرتوبازانس فرزند دوران قبل از شاهی داریوش بود. باری، زنان هم به شاهی و سرداری و فرماندهی می‌رسیدند، گُردیه، خواهر بهرام چوبینه بعد از مرگ برادر سالار سپاه می‌شود و/۶

همین بود تا مشروعیت بیابد و فرزند او صاحب فر باشد، چنان که (طبق برخی اسناد) اردشیر بابکان با دختر اردوان ازدواج کرد. در جانشینی داریوش کبیر دو نفر نامزد بودند، یکی «آرتوبازانس» پسر بزرگ که از زنی معمولی بود و دیگر «خشایارشا» پسر کوچکتر که مادرش آتوسا دختر کوروش بود و لذا خون/۵

«سخن بس کن از هرمزِ ترک‌زاد • که اندر زمانه مباد آن نژاد». بهرام چوبینه به هرمزد می‌گوید : « بدو گفت بهرام کای ترک‌زاد • به خون ریختن تا نباشی تو شاد | تو خاقان‌نژادی نه از کیقباد • که کسری تو را تاج بر سر نهاد». یکی از دلایلی که برکنارکنندۀ شاه با دختر او ازدواج می‌‌کرد /۴

کجا بر سر رومیان افسر است(کجا=که) | همان قیصر از سَلم دارد نژاد • ز تخم فریدونِ با فر و داد | همان سلم پورِ فریدونِ گُرد | که از خسروان نام شاهی ببُرد». فر از طریق فرانک مادر فریدون به او منتقل شد. سرداران بهرام چوبینه علیه هرمزد که مادرش دختر خاقان چین بود می‌گویند : /۳

رستم بعد از فخر به نسب پدری خود گوید: «همان مادرم دخت مهراب بود • بدو کشور هند شاداب بود | که ضحاک بودیش پنجم پدر • ز شاهان گیتی برآورده سر | نژادی از این نامورتر کراست؟ • خردمند گردن نپیچد ز راست». اسفندیار هم می‌گوید : «همان مادرم دختر قیصر است • /۲

در شاهنامه فرّ و نژاد و بزرگی از مادر هم منتقل می‌شود. ایرج پسر فریدون، دختری داشت که منوچهر شاه ایران، پسر او بود. مادر فَرود یعنی جریره به فرود می‌گوید : « نژاد تو از مادر و از پدر • همه تاجدار و همه نامور». در رستم و اسفندیار هر دو پهلوان به نسب مادری خود فخر می‌کنند. ۹/۱

هر دو کشور (ژاپن و آلمان) حیات ملت و جان مردم خود را در گرو قماری نهادند که بسیاری از آنان واقف بودند در درازمدت قطعاً برد ندارد. انگیزه‌ی ایشان کشش مقاومت‌ناپذیر سلطه و اقتدار، جلوه‌های عظمت و نیز آز و طمع بود. /۲۶ 📚 بخشی از کتاب :

از سر جهل یا حساب غلط یا بی‌پروایی محض، به حریفش درست آن ضربه‌ای را زد که برای برانگیختن او به دشمنی با عزم جزم و هدف راسخ ضروری بود. موقعیت به وضعیت آلمان در سالهای ۱۹۱۶ - ۱۹۱۷ بسیار شباهت داشت، جز این که ژاپن عمیقاً آلوده جنگ نبود و تازه نبرد را آغاز می‌کرد. زمامداران در /۲۵

بود که شاید بتوان آن را بی‌خبری فرهنگی خواند، که غالباً یکی از ارکان بی‌خردی است. ژاپنی‌ها در داوری دربارهٔ آمریکا قیاس به نفس کردند و گمان بردند که دولت آمریکا هم می‌تواند هر وقت اراده کند ملت خود را به جنگ بکشاند، همان‌گونه که دولت ژاپن می‌توانست و در حقیقت کرد! ژاپن، خواه/۲۴

ایالاتِ متحد را به جنگ نمی‌کشانید. تهاجم به خاک آمریکا درست چیزی بود - و تنها چیزی - که می‌توانست موجب این امر شود. ژاپن ظاهراً هرگز حساب نکرده بود که حمله به پرل هاربر ممکن است به جای تخریب روحیه، به همبستگی ملت برای پیکار منتج شود. این خلأ عجیب در استنباط و فهم، نتیجهٔ چیزی/۲۳

پرل هاربر، دو دستگی در آمریکا چنان عمیق بود که تجدید قانونِ یک سال خدمت نظام وظیفه با اکثریت یک رأی، تنها یک رأی، در کنگره به تصویب رسید. واقعیت این است که ژاپن می‌توانست بدون خطر وارد شدن امریکا به جنگ، هند شرقی را بگیرد. هیچگونه حمله به مستعمرات هلند یا بریتانیا یا فرانسه/۲۲

خاصه دشمنی بالقوه بسیار برتر از خود او. حساب غلط شگفت‌انگیز آن بود که در زمانی که دست کم نیمی از ایالات متحد آمریکا به شدت انزواطلب بود، یگانه چیزی که می‌توانست مردم آمریکا را متحد سازد و تمامی ملت را به پیکار برانگیزد همان کاری بود که ژاپنی‌ها کردند. در ماه‌های پیش از /۲۱

ساخته بود که عقب‌نشینی از آن دیگ�� میسر نبود. ژاپن زندانیِ فزون‌طلبی بیش از حد خود شده بود. استراتژی دیگر می‌توانست این باشد که سراغ هند شرقیِ هلند برود، ولی به ایالاتِ متحد دست نزند. این استراتژی عاملی مجهول پشت سر ژاپن برجا می‌گذاشت، ولی عامل مجهول بهتر از دشمن مسلم می‌بود،/۲۰

بایست پیش می‌رفت یا با وضع موجود می‌ساخت، و حالت دوم را هیچ کس نمی‌خواست یا از نظر سیاسی جرئت نداشت توصیه کند. فشارهای ارتش تجاوزگر ژاپن در چین و طرفدارانش در داخل کشور در طول عمر یک نسل، چنان همه را در ژاپن متفق‌القول کرده بود و ایجاد نوعی امپراتوری ناممکن را هدف ژاپنی‌ها/۱۹

گرفت. ژاپن عزمی محکم و سهمگین به جنگ جزم کرده بود و در حقیقت پیروزی‌های خارق العاده‌ای هم به دست آورد. از جمله تسخیر سنگاپور و خودِ ضربهٔ پرل هاربر که در نتیجه آن چیزی نمانده بود ایالات متحد دست و پای خود را گم کند. علت اینکه ژاپن به چنین خطری تن داد علی‌الاصول این بود که یا/۱۸

ارعاب همه بی‌ثمر مانده بود و يأس حاصل از آن روحیه‌ی «یا مرگ یا پیروزی» را به بار آورده بود و مقامات کشوری، مانند صدر اعظم «بتمان» در آلمان، درمانده و ناتوان، تسلیم نظامیان شدند. از این گذشته، حالت لاف و گزاف قدرت‌های فاشیستی را نیز که هیچ فتحی را محال نمی‌دانستند نباید نادیده/۱۷

حمله‌ی غافلگیرکننده به «پورت آرتور» در جنگ روس و ژاپن خواهد رسید، دریاسالار «ناگانو» رئیس ستاد نیروی دریایی پاسخ داد اصلاً از کجا معلوم که ژاپن پیروز شود؟ در این جَو شکست و تردید چرا اقدامی چنان مخاطره‌آمیز به تصویب رسید؟ تا اندازه‌ای به این جهت که تلاش‌های ژاپن برای تهدید و/۱۶