شمس لنگرودی یه دکلمه داره که این روزا خیلی با خودم زمزمه می‌کنم. میگه که: آرام باش عزیز من آرام باش. حکایت دریاست زندگی، گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی، گاهی هم فرو می‌رویم، چشم‌های‌مان را می‌بندیم، همه جا تاریکی است.

مرد خر کیه بچه‌ها؟ ایگنور کنین و برای خودتون زندگی کنین

The future is autonomous $TSLA

دیشب خواب دیدم یه غریبه تو خونه‌مه که داره از مسواک من استفاده میکنه، امروز فکر کردم کجا تروماتایز شدم که باید همچین خوابی ببینم؟ یادم اومد یه شب سودابه صدام زد که برم براش رنگ مو بذارم، دیدم از مسواکم به عنوان فرچه داره استفاده میکنه

یه جا نوشته بود که با پسره رفتی بیرون داره پارک دوبل میکنه بهش میگی بشکون؟ بعد انتظار داری بیاد بگیرتت؟ تو باید اونو بگیری واقعا اینجوریه که انقدر اطلاعاتم در مورد ماشین‌ها بالاست که همین روزاست که برم خواستگاری

پسر بلاتکلیف جاش تو سطل زباله اس حالا شما بگو‌ بهتریییییین باشه از هر نظر

ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شدم ‌و هی این بیت تو ذهنم پلی میشه: «شب زنده داری میکنی تا صبح زاری میکنی تو بی قراری میکنی من بی قرارت نیستم» آخه چرا؟ :)) //

خوشحالم که دیگه مجبور نیستیم هودی رو با شال بپوشیم

توییتر هم همش خاله‌زنک بازی چرا یه توییت مسخره خیانت باید استار بشه ://

بزرگواران تروماهای روابط قبلی‌تونو باید ببرین پیش روانشناس، نه تو روابط جدیدتون!

پسره بهش خیانت کرد!

آذر شاید سخت‌ترین ماه امسال بود برام و عکس زیادی نگرفتم

سرما که شروع میشه غم گربه ها میشه سوهان روح و روانم کاشکی تو این خراب شده به حیوانات شهری بیشتر اهمیت می دادند

این برف بی‌سابقه هم که وعده‌شو داده بودن ما رو مچل خودش کرده ببار دیگه سگ

روز خیلی قشنگیه

رابطه‌ای که فقط به‌خاطر نرفتن تو تله‌ها انتخاب می‌شه، اغلب خودش یه تله‌ی نامرئی و آرومه

این چند وقته خیلی دارم احساسات متناقضی تجربه میکنم. در واقع یه روز اهل نوازش یه روز دشمن سازش یه روز خاکی راهم یه روز غریب و سرکش

تو زندگیم همین‌قدر بلاتکلیفم

وای این #زیتل بی‌مصرف دو روزه قطعه گه میخوری پول میگیری سرویس نمیدی

چقدررررر من از اتوبان مدرس بدم میاد تبدیل شده به کشتارگاه این زبون بسته‌ها

واقعا درسته انقدر به سینیور بگن چیکار بکن چیکار نکن؟

من آمادگی بارش برف رو ندارم