تابستون به بهونه‌های مختلف تعطیل می‌کردن، الان که هوای تهران اینقدر آلوده و رسما شیمیاییه چرا تعطیل نمی‌کنن؟ بچه‌ها می‌رن‌ مدرسه؟

خوبما بعد همین‌طوری یهویی احساس می‌کنم باید غمناک باشم و همه چی رو ول کنم برم زیر پتو. صد البته که هورمون.

فهمیدم 😑

لوکیشن‌ها رو از کجا می‌بینین؟

از دست اینا و وضعی که درست کردن خسته‌م.

یکی از اولین نشانه‌های میانسالی در من، جدی شدن خواب بعدازظهره، در صورتی که قبلا همچین عادتی نداشتم. البته گفتن ما هنوز تو کتگوری جوونا هستیم.

جنگل هیرکانی همچنان در آتش

زمستون روستا از پنجره ام.

ما میراثی طبیعی را از دست می‌دهیم که از تمدن ایرانی کهن‌تر است. #الیت

https://t.co/y7ilphRuRz

ساعت ۸ و نیم شام خوردم، الانم‌ مسواک زدم و تو تختم ولی دلم ساندویچ می‌خواد.

امشب غصه‌ی دختران قوچان رو هم می‌خورم و دلم واسه غربت و تنهایی‌شون سیاهه.

هیچی بیشتر از آتش‌سوزی جنگل‌ها و تخریب منابع طبیعی دلم رو نمی‌سوزونه. جنگل‌های هیرکانی یکی از کهن‌ترین جنگل‌های جهانن. میلیون‌ها سال پیش. از دوران یخبندان عبور کردن و حکم موزه‌ی زنده‌ی تاریخ طبیعی رو دارن. کاش طبیعت زودتر انسان رو بخوره.

پنجشنبه با اثری از James Needham

اینی که میگه پیش میاد ولی کسی که عمده‌ی حرفش و پیش‌فرضش اینه، مشکل اینجاست

تاکسیک‌ترین رفتار همینه که وقتی رابطه‌ت با طرف خوب پیش نرفت، ربطش بدی به گذشته‌ی اون آدم. بغض و کینه، نفرت و بدبینی، مردانگی سمی، ناامنی‌های خود طرف.

کاش ساعت برنارد داشتم. نیاز دارم‌ زمان‌ رو متوقف کنم تا به کارام برسم. چشم به هم می‌زنم شده آخر هفته.

۲۰۰ سال پیش، وقتی تو انگلستان جین استین غرور و تعصب رو می‌نوشت، هوفمان تو آلمان مرد شنی رو تو فضای گوتیک خلق می‌کرد و بیشتر رمان‌ها بنمایه‌ی رمانتیک، تاریخی و اخلاقی داشتن و تو ایران و آمریکا هنوز رمان شکل نگرفته بود، یه دختر ۱۸ ساله فرانکشتاین رو خلق کرد. باورنکردنی و پیش‌رو.

حالا امیدوارم چایش دمی بوده و چای کیسه‌ای با خودش نبرده باشه جنگل.

اما این دوستمون پول بنزین رو یادش رفت حساب کنه.