آش دهن سوز که اصلا بهش فکر نکنیم .نمی‌تونن چایی از دهن افتاده باشن حتی.

فکر کن کافه رستوران ایتالیایی رو بخوای با فرمت و ذائقه‌ی خونگی ببری جلو همینقدر بی در و پیکر . گه تو بهشتیان.

حقیقتا از نیمه‌ی پر لیوان خسته شدم . من یه لیوان پر میخوام.

همیشه دریافتیم از غم بیشتر بوده تا شادی.

تو رفاقت برات نریدن.

جدیدا اینقدر همه چیز از دستم لیز میخوره و میفته حس میکنم یه جور ام اس ضعیف و ابتدایی دارم.

تو رو خدا یه کم آرومتر صحبت کنید ما کر نیستیم.

حقیقتا که دهاتی رو میشه از ده بیرون آورد .ولی ده و از دهاتی نمیشه بیرون آورد.

RT @samiraalampanah: بهترین قاب دیروز ستاد انتخابات بی شک عکس مرضیه کار بلد و آدم حسابیه، که نگاهش تو عکاسی رو خیلی دوست دارم. @marzieh1055….

حقیقتا که خستگی ما از انجام کار نیست از بی انجامیه.

تو رو خدا تو جمع اینقدر بلند حرف نزنید .

حقیقتا که جمله‌ی : چه خبر ؟.از عاجزانه‌ترین جملات بشره که دست تایید میده به اینکه چقدر آدما قصه لازم دارن برای ادامه دادن.

حقیقتا هر روز این فایل برام بیشتر باز میشه اینکه: چقدر سرشت آدمیزاد مستعد خاله‌زنک بودنه و واویلا که چقدر اذیتم سر این داستان .

حقیقتا که تکرار خمودگی میاره ، به هر طریقی باید از تکرار فرار کرد یا حداقل بهش تنوع داد .

اینکه شخصیت یک نفر رتبه داشته باشه و قابل احترام ، برمیگرده به آدابی که توی معاشرت و هم‌کلامیش با بقیه به کارمی‌بره . بحمدالله هر روز هم در حال کاهشن چه دوست چه آشنا و ناآشنا.

همیشه گفتم ، صمیمیت یعنی آگاه بودن به اینکه جای خالی فلان ‌کس در فلان جا توی کدوم ثانیه از یک موقعیت بیشتر حس میشه یا در حین و بین پخش یک موسیقی کدوم نُت ، وقفه یا تحریر تونسته هفت‌گوشه‌ی دل طرف رو فتح کنه .

تا حالا شیفت زدن تا ۳ صبح رو تجربه نکرده بودم که بحمدالله حاصل شد .

حقیقتا هیچکس اندازه من اعضای کافه مثل خانواده نبوده براش توی این چهار سال .

من همیشه دل‌نگران آدم‌های جدید تو موقعیت‌های خودمونی‌ام .