2 رفتم داخل چند تا جسد اونجا بود یهو مامان بزرگم رو گذاشتن جلوم
قلبم فرو ریخت تمام بدنم سرد شد همه شروع کردن گریه کردن منم سریع فرار کردم بیرون حالا از اون موقع کسی فوت میکنه اسمش که میاد دوباره بدنم سرد میشه و دست پامو گم میکنم میرم زیر پتو قایم میشه و با کلی دردسر میخوابم