کارگر پیر شهرداری: سلام اقا شما ماساژ میدید کمر و کتفم درد میکنه میشه کمک کنید
اومد داخل با اینکه لباسش تمیز بود بوی بدی پخش شد گوشه اتاق معذب ایستاد یه پلاستیک درآورد لباسش رو اون گذاشت
خواستم ماساژ بدم بو اذیتم کرد دنبال راهی بودم یجوری تمومش کنم
یهو به خودم اومدم دیدم چقدر لجن شدم افکارم حالمو بهم زد چند لحظه وایسادم بعد شروع کردم اساسی ماساژش دادم قلنج همه جاشو گرفتم آخر سرم حجامتش کردم
بمونه یادگار تا دیگه بیشعور لاشی نشم
دو تا کارگر افغانی یک خانواده ایرانی که بهشون کار و اسکان دادن به قتل میرسونن
قبل از کشتن کل خانواده به دختر و زن صاحبکار تجاوز میکنن فقط بخاطر حقوق عقب افتاده
طبق روایات پیغمبر موهایی بلندداشت و
جوری ژل میزد که میچکید رو شونه اش
بهترین شترعرب رو داشت وکلی پول خرج عطر میکرد، توجامعه امروز این شخص آیا ساده زیست بود یا جزو لاکچریهای شهربود؟
باهاش رفتم گوشی بخره و اساسی حالم گرفته شد از چهره غمگین والدینی که پول کافی برای خرید نداشتن و فرزندانی که فهمیده بودن دیگه نباید امیدی برای داشتن موبایلی هرچند ارزون داشته باشند و منی که نمیدونستم دیگه کیو باید لعن و نفرین کنم
آقای وزیر بهداشت با توضیحی که درمورد بیماران خاص دادید پس حتما مخالف هزینه درمان امام راحل و آخوند مرتحل مهدوی کنی ودیگران هستید چون اونا هم مردنی بودند
یه کار خیر کردم بزارید بگم شوعاف بشه
ساعت سه صبح یکی از همسایهها دخترش اوتیسم داره میخاست بره تهران متخصص پول کم داشت بهم زنگ زد منم که فردین براش زدم
بگید باریکلاااااا دودو:))