دیشب دیدم یه مرد پیری از موتور قدیمیش پیاده شد اومد کنار سیب زمینی فروشی اون سیب زمینی هایی که افتاده بود پایین و خراب بودنو جمع میکرد اون لحظه واقعا نتونستم جلوی خودمو بگیرم و زدم زیره گریه دیدن پدری که جلو بچهاش شرمندس خیلی غمگین کنندس اینکه اون حتی پول نداشت سیب زمینی بخره