هاویشام
@havishammm
Followers
5,988
Following
1,612
Media
390
Statuses
50,869
از خويش به‌تنگ‌آمده‌ای* خداوندگار رویاهای راستین*💍👼تیچر روزمره‌نویس* هوارا ازمن بگیر کتاب وسریال را بگذار
Joined July 2020
Don't wanna be here?
Send us removal request.
Explore trending content on Musk Viewer
Northern Lights
• 240636 Tweets
オーロラ
• 202844 Tweets
DeNA
• 62036 Tweets
#withMUSIC
• 44840 Tweets
Fulham
• 32294 Tweets
BQUIK X BKPP
• 24972 Tweets
太陽フレアのせい
• 24350 Tweets
NUNEW AT BITEC
• 23656 Tweets
#العين_يوكوهاما
• 21491 Tweets
ベイスターズ
• 18910 Tweets
バチコン
• 18854 Tweets
ハマスタ
• 17752 Tweets
FOURTH SINGING TIME
• 15899 Tweets
マリノス
• 12705 Tweets
自分の魚
• 12465 Tweets
#マルハニチロ
• 12413 Tweets
GenG
• 12299 Tweets
#誕生魚診断
• 11706 Tweets
わたしの誕生魚
• 11570 Tweets
Buju
• 11454 Tweets
میگفت زنان فرانسه شاعر می‌زایند
زنان سوئد، آزاده
زنان چین، کارگر
زنان آمریکا، شهروند
و زنان فلسطین، مدافع
و مادران بال‌بریده ایران، مهاجر
نه آن مهاجری که پاییز برود و بهار برگردد
مهاجری که برود و دیگر برنگردد...
55
854
9K
امشب برا اولین بار به مامانم گفتم که شما مجبورم کردین به ازدواج!!
امشب برای اولین بار بعداز ۱۲ سال گفتم پشیمونم !!!
بالاخره گفتم!!
😔😔
204
32
9K
داشتم با بچه‌ام قایم‌موشک بازی میکردم.
یه جایی قایم شدم که نتونه راحت پیدام کنه.
در حالی که از پیداکردنم ناامید شده بود میگفت:
مامان این فقط یه بازیه، حالا نمیخواد خیلی جدیش بگیری!
😂😂😂😂😂😂😂
55
64
8K
دخترک پرسید عصری میریم پارک؟
گفتم احتمالا نه!
بغض کرد و رفت یه گوشه شروع کرد اشک ریختن
بعد وسط گریه‌هاش از اتاقش اومد بیرون گفت راستی احتمالا یعنی چی؟ :)
75
63
7K
همکارم از دانش‌آموز پرسیده کلمه درخت اسمه یا فعل؟ دانش‌آموز گفته فعل! همکارم که داشته حرص میخورده گفته اگر فعله صرفش کن!
اونم گفته درختم، درختی، درخت :)))
111
98
7K
بچه‌ام دیشب وقت خواب، قصه‌اش را که شنید پشتش را کرد به من و برای اینکه ناراحت نشم گفت
مامان یه وقت فکرنکنی دوستت ندارما
من خیلی دلم میخواد روبه تو بخوابم
ولی گردنم الان دوست داره اونوری بخوابه!
62
62
7K
دخترخاله‌ام (الان ازدواج کرده و دوتابچه داره) وقتی مجرد بود عاشق یکی از پسرهای خوشنام ومحبوب محله‌شون شد
مدتی با احساسش کلنجار رفت و وقتی دید دیگه نمی‌تونه این شیدایی را تحمل کنه، تصمیم گرفت خودش بره به پسره بگه.
جایی قرار گذاشتن و درباره‌احساسش باهاش حرف زد و اون پسر هم
362
36
5K
آدمهایی که توی دعوا حد نگه می‌دارن، توهین نمیکنن و حرفهایی که روح آدم را میخوره نمیزنن خیلی ارزشمندند!
اگر دارید قدرشون را بدونید!
46
182
4K
به فرزندان خود کاربرد عبارتهای "سلام" "لطفا" و "متشکرم" را بیاموزیم!
51
154
4K
کاش میشد از آنهایی که دنیا را ترک کرده‌اند می‌پرسیدیم آیا اندوه پایان گرفت؟
26
587
4K
فیلم عقدکنون را توی تایملاین دیدم
یادم اومد عقد ما بعدازظهر بود. من ظهرش تا ساعت ۱۲ سر کار بودم و وقتی از مدیرم خواستم دوساعت زودتر برم خونه موافقت نکرد. وقتی بهش گفتم عصر عقدکنونمه
106
24
4K
بهش جواب منفی داد
این اتفاق مال حدود ۲۰ سال پیشه
همیشه فکرمیکنم تو فضای بسته وپرازقضاوت ۲۰سال پیش چه تصمیم شجاعانه‌ای گرفت
اون روزا وقتی درباره تصمیمش به من گفت باورم نمیشد انجامش بده ولی داد وبعدها حسرت نخورد که چرانگفت
راستش من هرگز توزندگیم اینقدر شجاعت نداشتم، شما چطور؟
84
6
4K
آوا نوه خاله‌ام ۱۰شب زنگ زده به خاله گفته تانیم ساعت دیگه میام اونجا
خاله هم گفته باشه منتظرت میمونم
وقتی آوامیرسه هرچی در و زنگ میزنه کسی جواب نمیده
زنگ میزنه به یک نوه دیگه که کلید داشته و میگه زود بیا مادربزرگ حتما طوریش شده
از صدای در و زنگ خونه چندتااز همسایه‌هاهم جمع میشن
63
16
4K
قبل از ازدواج توی یکی از جلسه‌هایی که این مرد برای آشنایی بیشتر با خانواده‌اش اومده بودند خونه‌مون ، داشتم از هال رد میشدم دیدم مامانم تنهایی یه گوشه گیرش آورده و داره باهاش صحبت میکنه. از ظاهرشون معلوم بود دارن مخفیانه درباره یه چیز جدی صحبت میکنن
214
28
4K
از من گیس‌سفید به شما نصیحت
با کسی ازدواج کنین که هوش هیجانی (EI) مناسبی داشته باشه.
بهرهٔ هوشی (IQ) بالا فقط یک امتیازه و تضمینی برای موفقیت در زندگی و روابط بین‌فردی و اجتماعی نیست
66
86
3K
بیایین از آبروریزی های بچه هاتون بگین
خودمون پیتزا گرفته بودیم و رفتیم خونه مامانم.
اونجا که رسیدیم دیدم مهمون دارن و پیتزا کمه.
گذاشتمشون تو ماشین و کلی با دخترک حرف زدم ک درباره پیتزا هیچی نگه.
همین که رفت تو به مهمونا گفت سلام ما اصلا پیتزا نخریدیم:((
117
26
3K
رفته بودیم خونه عمه‌ام.
برای دخترش خواستگار اومده بود و عمه‌ام شدیدا مخالف بود. داشت میگفت "امکان نداره، مگه بچه‌ام را از سر را..." که نگاهش افتاد به من و بقیه حرفش را خورد!
فراموشی نعمت بزرگیه! کاش میشد خودخواسته یه چیزایی را برای همیشه از ذهن پاک کرد!
86
12
3K
نوه دومی بعداز نیم ساعت میرسه وبالاخره دررا باز میکنن ومیبینن خاله جلو تی‌وی خوابش برده!
تکونش میدن وبیدار میشه
آوامیزنه زیرگریه
خاله خواب‌الود میشینه ومیبینه اتاق پراز دروهمسایه است
میگه توروخدا بگین چی شده🤣
همسایه‌ها که خیالشون راحت میشه ومیرن
میگه چقدربد شد روسری سرم نبود:)
11
0
3K
همسرم گفت زنگ زدم خونه تون با مامانت صحبت کردم ولی مثل همیشه نبود؛ یخورده حرف زدنش عوض شده بود.
نگران زنگ زدم خونه. مامانم گفت چیزی نیست، دیروز خیلی معده درد شدید بودم و حالت تهوع داشتم فکر کنم مسمومیت غذاییه؛ آخه دیروز یه جا دعوت بودم
ساعت 5 صبح نشستی تا شیفتت تموم بشه، یکی میاد میگه دیشب باقالی پلو خوردم و از بعدش دارم آروغ میزنم. میگی درد قفسه سینه داری؟ میگه نه.
حالا نوار قلبش :
372
77
4K
106
66
3K
برای مشکل کلیه رفتم پیش متخصص. همینجور که داشت آزمایشهارو میخوند گفت توی خانواده‌تون کسی سنگ کلیه داره؟ گفتم نمیتونم سابقه درستی بدم. با تعجب نگام کرد. گفتم آخه من اداپت شدم، نمیدونم.
دکتر هول شد و سکوت کرد. منم سعی کردم اشکم در نیاد! (قبلنا به دکترهای دیگه الکی می‌گفتم نه!)
110
6
3K
ازدواج که کردم حدود ۸سال طول کشید تا بچه‌دار شدیم. تو این مدت باید در این باره به همه جواب پس میدادم.
طنز تلخ ماجرا اینجا بود که منی که احتمالا بخاطر تعداد زیاد بچه‌ها توسط پدرومادر زیستیم ازسر باز شده بودم و توسط ادم‌های دیگه اداپت شده بودم حالا خودم بچه‌دار نمیشدم!
۱
92
7
3K
با ژانر جدیدی در بچه‌داری مواجه شدم.
امروز بچه‌ام از خواب پاشد گفت مامان من یادم نمیاد اسمم چی بود!😐
46
4
2K
من فهمیدم ژانویه خارجیا هم مثل فروردین ما تموم‌بشو نیست
13
12
2K
و قرار بود با من ازدواج کنه.
خودم قبلاً یه حدس‌هایی زده بودم اما انتظار هم نداشتم که اینجوری ماجرا رو بفهمم
من آوار شدن دنیا بر سرم رو تجربه کرده‌ام!
این روزها دوباره حال دلم خوب نیست
لطفاً اگه حال شما هم خوب نیست بلاک/ آنفالو کنید و نخونید
من نمیتونم ننویسم!
110
1
2K
گفت عروس رفته گل بچینه و خلاصه من بار سوم بله را گفتم
همچین عروس سرخوش و ساده‌ای بودم من!
14
1
2K
چشماش از تعجب گشاد شد. گفت پس چرا اومدی سرکار امروز؟
اومدم خونه ناهار خوردم، آرایش بسیار مفید ومختصری کردم، یه کت شلوار پوشیدم و رفتیم محضر.
توی محضر آقای عاقد همون بار اول که خطبه را خوند اومدم بگم بله که عمه جانم فهمید و سریع پرید وسط و "جهت جلوگیری از آبروریزی!"
4
0
2K
علی رغم حال بدش به کسی چیزی نگفته بود
حتی به بابام)
و من همیشه میگم حیف اون زمان طلایی که از دست داد
درمان شروع شد دکترها امید زیادی ندادند، مدتی بعد عمل بای پس انجام داد ولی دیگه مامان قبلی نشد
به قول خودش شده مثل چینی بند زده!
ولی بازم خداروشکر که موند.
37
1
2K
این مرد اینقدر سر یه مساله‌ای غر زد و بداخلاقی کرد که بچه اومد دم گوشم گفت
مامان چرا با مردی که اینقدر جیغ جیغوئه ازدباج کردی؟
43
10
2K
بچه‌ام پاکت چیپس را گرفت و بدون اینکه بازش کنه. زد زیر گریه.
چرا گریه میکنی حالا؟
_ این خیلی سبکه
فکر کنم "چیسپش" کمه!
:)))
37
9
2K
دخترک با عجله اومد گفت:
مامان اشکالی نداره که مسواکم خورد به پشم‌های مسواک تو؟
😂😂😂
47
9
2K
از اونجایی که این مرد اکثر اوقات پشت لپتاپ و مشغول کاره
دیشب دخترک موقع خواب میگفت مامان حالا بابا اینقدر که کار میکنه اینقدر پولم درمیاره ؟ 😂
23
7
2K
که مامانم داشته بهش توضیح می‌داده که من بچه واقعیشون نیستم و به فرزندی پذیرفته شدم وخواسته قبل از ازدواج این رو بگه که بعداً مشکلی پیش نیاد.
حال من رو تصور کنید!
چیزی را که خودشون باید برام توضیح می‌دادن از دهن کسی شنیدم که تازه وارد خانواده ما شده بود
14
0
2K
حدود ۱ سال بعداز زلزله بم، مامانم رفت از یه فروشگاه برنج خرید. گونی را که باز کرد داخلش یه کاغذ بود: هدیه به مردم عزیز بم!
شاید این‌ها رو در موردِ #زلزله_بم کمتر شنیدید:
۱- امروز پنجم دی بیستمین سالگرد زلزله بم است؛ ساعت ۵:۲۲ بامداد زمین درحالت معکوس به مدت دوازده ثانیه لرزید و مردم از کف اتاق به سقف آن پرتاب می‌شدند؛ حدود پنجاه هزار نفر کشته شد و یک‌سوم جمعیت شهر زنده ماند، صدرصد سازه‌های شهر نابود…
169
294
3K
27
58
2K
امروز داشتم سر کلاس با حرارت درس میدادم. یکی از بچه‌ها دست بلند کرد. گفتم جانم سوال داری؟
گفت خانم دمپای شلوارتون کجه، میشه درستش کنین؛ ما درس را نمی‌فهمیم!
50
10
2K
اولین روز تدریسم دردبیرستان یه روستای دورافتاده بود کمی دیر رسیدم
بابای مدرسه درسالن رابسته بود وبچه‌ها توی حیاط بودن
سلام کردم وگفتم میشه درسالن را بازکنین
گفت نه مدیر بامعلما جلسه داره شماهم برو‌پیش دوستات مزاحم نشو
گفتم من معلمم
باورنکرد
اینقدر اصرارکردم وقسم خوردم تا باز کرد!
23
6
2K
به روی خودم نیاوردم اما فکرم شدیداً درگیر شد. از مامانم نمی‌خواستم بپرسم چون می‌دونستم واکنش خوبی نداره. مدتی بعد که دیگه رسماً نامزد شده بودیم توی یک فرصت مناسب بهش گفتم که کنجکاوم بدونم درباره چی حرف می‌زدید. بعد از کمی مقدمه چینی گفت
8
0
2K
دیشب دخترک‌نمیخوابید.
منم با جدیت و تحکم گفتم بگیر بخواب دیگه!
گفت: مامان میشه با من عاشقانه حرف بزنی؟ مثلا بگی عزیییزم بخواب!
😁
45
4
2K
دکتر اورژانس نوار را که دید گفت حتما دستگاه درمانگاه ایراد داشته دوباره نوار بگیرید
نوار قلب دومی را که دید پا شد روبه همکارش داد زد بدو MI داریم
بیش از ۳۰ساعت از زمان سکته گذشته بود ودکتر میگفت عجیبه که زنده مونده
(مامان من فقط بخاطر اینکه کسی را توی زحمت نندازه
1
4
2K
میخواستیم بریم بیرون
دخترک هرچی اصرار کرد که صندلی جلو بشینه، بهش اجازه ندادیم
رفت صندلی عقب
گریه‌کنون گفت:
کِی میشه من "ازدباج" کنم راحت بشم:)))
*داماد سراغ ندارین؟ ایشون خیلی ازدباجیه🙄
48
7
2K
زنگ خونه را زدند. از آیفون دیدم یه پسر نوجوونه. فکر کردم چیزی میخواد.
پرسیدم کیه؟ گفت: ببخشید ساعت چنده؟
گفتم ۱۰
گفت خیلی ممنون و رفت:))
31
11
2K
طبق تایملاین من، پارسا پیروزفر بعد از ۱۸ سال حذف قند دچار پلی‌آموری شده
26
35
2K
دکتر بزرگوار نگاهی به رنگ و روی مامان کرد و ازش خواست بره نوار قلب بگیره
خانمی که نوارقلب گرفت اجازه نداد مامان از جاش بلند شه
به من‌گفت سریع نوار را ببر نشون دکتر بده
وسط معاینه مریض بعدی رفتم تو
تا نوار را دید گفت با ویلچر ببریدش اورژانس
1
2
1K
کیک خوردم شاید آلوده بوده
دیشب هم سوپ درست کردم شایدم سبزی سوپ را خوب نشستم.
قطع کردم، شب زنگ زدم خونه کسی نبود
به گوشی مامان زنگ زدم رفته بود درمانگاه
خودم را رسوندم بهش
مامان رنگ به صورت نداشت
باهاش رفتم توی مطب
همون شرح حال مسمومیت را به دکتر هم داد
1
3
1K
مامانم از صبح یهویی دچار فراموشی شده. رفته حمام ولی چیزی یادش نیست. داروهای هرروزش را هم قاطی کرده و نمیدونه چی خورده و نخورده
انگار با یه پتکی زده باشن توی سرم، گیجم و نمیدونم بایدچکار کنم
178
14
1K
معلم‌شون پرسیده اهداف‌تون برای سال آینده چیه. دخترک قشنگمم گفته تصمیم دارم بیشتر برم پارک!
35
7
1K
عه!
الان یادم اومد ترم اول دانشگاه احضار شدم کمیته انضباطی چون از توی اتاقمون صدای هایده شنیده شده بود
ما عمری با طالبان زیسته‌ایم!
20
13
1K
این مرد را فرستادم خرید.
برای هر یک قلمی که نوشتم یه بار از سوپر زنگ می زنه:
-روی کنسرو ذرت نوشته شیرین، بگیرم؟
_قارچ فقط فله ای هست بگیرم؟
و .....
😥😥
87
5
1K
بچه‌ام وقت خواب گفت مامان میدونی بعضی وقتا فکر میکنم نکنه شما مامان بابای واقعیم نباشین!
مثلا شما دوتا دزدین که من رو از مامان بابای واقعیم دزدیدین!
😐😐😐
59
0
1K
دخترک عکس اولین روز تولدش را دید:
یه نوزاد با یه صورت پف‌آلود قرمز که از شدت پف و ورم چشماش باز نمیشد!
با تعجب گفت: مامان اینجا هنوز چشمام
در نیومده بود؟😂😂😂😂
18
3
1K
این تویوتا که توی کوچه چپ کرده بود، نصف اهالی توییتر باهاش فک‌وفامیلن ولی اگر پراید بود هیچ‌کس گردن نمی‌گرفت!
16
14
1K
بچه‌جان یه دونه پاستیل آورد گفت مامان بزن شاد شی. گفتم ممنون پاستیل دوست ندارم. گفت پس بخور تا حداقل اخلاقت یخورده بهتر بشه!
29
8
1K
دوست بسیار صمیمی چندین وچندساله‌ای دارم که تا همین پارسال خیلی برام عزیز بود(لیلا)
پارسال مدیر یکی از مدارس زنگ زد و گفت برای پایه ۱۲ یکی دو نفر که کارشون خوبه را برا تدریس معرفی کن
من با شناختی که از کارش داشتم لیلا را معرفی کردم با دو نفر دیگه
37
10
1K
من در تمام بخشهای زندگیم ناقص وناتمام بودم
و اونهایی که زندگی من را از نزدیک نظاره میکنن گاهی چشم‌های تیزبینی برای پیدا کردن نقص‌ها دارن
نقص‌هایی که هرکدوم مثل خاری در قلب میخزه و میسوزه
(*لطفا به اون کلمه اداپت هم پیله نکنید، من با این کلمه ازنظر روانی راحت ترم!)
30
2
1K
جلوی مامان و بابام آنچنان دادوفریادی راه انداخت که برگی برایشان نماند!
هشتگ شوهر خوش‌اخلاق!
69
4
1K
من همون سالی که احمدی نژاد آزمون دکترا را سراسری کرد شرکت کردم. کارنامه‌ام ک اومد دربین تمام دوستان هم‌رشته خودم با فاصله بالاترین درصد دروس تخصصی را داشتم.دو روز سایت باز شد برای انتخاب شهر/رشته
اومدم وارد سایت بشم، شماره داوطلبی را هرچی وارد کردم گفت داوطلبی با این مشخصات 👇
زمان احمدی‌نژاد سونامی استخدام دولتی رو داشتیم. همفکران و طرفداران ا.ن و پایداری‌ها و... همه‌جا استخدام شدند. حتی به دانشگاه‌ها هم رحم نکردن و کلی دانشجوی بی‌لیاقت رو تو مقطع دکترا بورسیه کردن.
الان همون آدم‌ها که «چیده شده‌اند» در حال جبران لطف دوستان هستند!
22
17
390
25
32
1K
به عنوان کسی که ۴۰ سالشه، ازدواج کرده، مادر یه بچه است، و از نظر مالی هم مستقله و درآمد داره هنوز جرات ندارم قیمت واقعی بعضی چیزا رو که میخرم به پدرومادرم بگم!
46
7
1K
دراین ۱۶سال زندگی مشترک اکثرسالها براش تولد گرفتم(معمولا به صورت خصوصی) ودرمقابل حتی یه بارهم یه کیک نگرفته دلم خوش بشه، تبریک گفته وچندبارم یادش مونده یه کادو بگیره یاگفته هرچی میخوای بروبخر!
راستش دیگه انگیزه ندارم ونمیخوام تولد بگیرم، از تظاهر هم بیزارم
شما بودین چکار میکردین
279
6
1K
از خواب که بیدار می‌شید و چشماتون را باز می‌کنید و غم هه عالم وآدم میشینه رو دلتون، چجوری خودتون را قانع می‌کنید که بلند شید و ادامه بدید؟
136
29
1K
خانواده همسرم که چیزی درباره اداپت شدن من نمی‌دونستن توی تمام این سالها من را مقصر می‌دونستند و میگفتن مشکل از خودته، لابد خانوادگی مشکل دارین که خودت هم تک‌فرزند موندی
و منی که نمی‌دونستم به این تناقض بخندم یا گریه کنم!
خوب که فکر میکنم می‌بینم
۲
4
0
1K
دخترک گفت: امروز از درس هدیه‌ها پرسش کلاسی داشتیم
-جوابا رو بلد بودی ؟
: آرررره، خانم از من پرسید شهادت امام حسین چه روزی بود منم گفتم ۱۳ رجب که بهش میگن عاشورا!
67
5
1K
آرزو میکنم تو زندگی‌تون کسی باشه که بهتون بگه
بعش هذا حُزنك
و هذه کتفِي ...
- این اندوه تو و این شانه ی من ...
18
62
1K
توییتر برا بعضیها پناهگاه و تنها جای درد دل کردن و حرف زدنه
اونوقت برمیدارید توییتها را برای خانواده طرف خبرکشی می‌کنید؟
ذاتا گاوی چیزی هستید یا خودتون زدید به نفهمی و اینجوری راحت ترید؟
24
28
1K
بچه‌ام یه بستنی لیوانی داد بهم تا براش بازکنم
و چون میدونه من بستنی شکلاتی خیلی دوست دارم
دست‌ودلبازیش گل کرد و گفت مامان اگر بخواهی میتونی درش را لیس بزنی! :|
31
4
1K
گروه خونی من و بابام تصادفا یکیه! امروز دخترعمه‌ام تا فهمید گروه خونی من با بابا وخودش یکیه با تعجب فراوان پرسید واقعاااا؟
خب زن میخوای کمتر تعجب کن تا هردومون راحت‌تر نقش بازی کنیم!
54
5
1K
ما قدیما مامان‌مون میگفت "هرکار دلت میخواد بکن"، حساب کار دستمون می‌اومد و می‌نشستیم سر جامون
الان به این بچه میگم هرکار دلت میخواد بکن، اونم واقعا هر کار دلش میخواد
می کنه!
36
5
1K
کاش معلم‌های دبستان اجازه بدن ما یه شب بدون کاردستی و نقاشی و تزیین و.... سر بر بالین بذاریم🥴
49
14
933
#رشتو
شاید شنیده باشین که کرمانیها به تعارفی بودن مشهورن.
نمونه بارز و خالصش هم مامان خودمه.
هربار که خونمون مهمونی بزرگ یا پاگشا داشتیم
مامانم عادتهای ثابت و همیشگی خودش را داشت.
اینجوری که با چایی و شیرینی پذیرایی را شروع می کرد
۱/
95
9
919
با دوستم امروز حرف زدم و حالاکه ماجراش تموم شده کلی خندیدیم👇
دوستم شنبه توی اداره بوده که ازمدرسه بچه بهش زنگ میزنن که زودبیا بچه‌ات خورده زمین ولی حالش خوبه
بعدهم آدرس بیمارستان را میدن
این بیچاره میپره پشت ماشین و نمیفهمه چجوری برسه بیمارستان
توی راه هم به شوهرش زنگ میزنه و
29
2
902
دخترک کار بدی کرد و من هم باهاش تند حرف زدم. حرفم که تموم شد فرمودند: ببین مامان! من بچه‌دار شدم حق نداری با بچه‌های من اینجوری حرف بزنی. توی تربیت‌شون هم اصلا دخالت نمی‌کنی!
18
6
887
امروز دخترک را بردم برا ثبت‌نام پیش‌دبستانی😍
مدیر موسسه به هرم غذایی رو دیوار اشاره کردو گفت ۱ غذای مضر نشون بده.
دخترک هرچی نگاه کرد هیچی به نظرش مضر نیومد.
گفت مثلا قورباغه!
قورباغه غذای مضریه و ما نمیخوریم
😂😂
31
3
877
به دخترک اجازه ندادم آخرشب تی‌وی نگاه کنه.
حرصش گرفت و گفت کاش تو بچه بودی من مامان بودم!
(با ترس) گفتم خب چیکار میکردی؟
گفت میذاشتم هرکاری دلت خواست بکنی:)
25
5
862
یا خدا
این مرد یاد گرفته چایی را همراه با کمی!!! زعفرون دم بده.
الان بگین من شیشه زعفرون را کجا قایم کنم؟😧
58
3
869
دخترک می‌خواست بیشتر با تبلتش بازی کنه منم اجازه ندادم و تبلت را به زحمت ازش گرفتم. ناراحت شد گفت حالا که اینجوریه منم برا شب عروسیم دعوتت نمی‌کنم🤣
47
6
860
تو خوب من را معرفی نکردی
از من به اندازه کافی دفاع نکردی...
مدتی بینمون شکرآب بود تاسرانجام دوباره آشتی برقرارشد وارتباط گرفتیم
اما
متاسفانه دل من اونجور که باید صاف نمیشه
مثل قبل دوستش ندارم وهمچنان دلخورم ازرفتارش
یک دوستی قدیمی را با این رفتارش به فنا داد و غمگینم از این بابت
13
0
831
زیر دوش بودم وهجوم خاطرات:
داشتم به دخترک شیر میدادم مامانم اومد یخورده نگاه کرد وپرسید چجوریه، آدم وقتی شیر میده خودش جریان شیررا حس میکنه؟
اولین بار بود اینجورمستقیم اشاره میکرد.
انگار توی قلبم یه چیز داغ ریختن
دلم خیلی براش سوخت. خیلی.
و جریان شیر پراز رنج و محنت حس میشد
46
3
831
دخترک وسایلش را پخش‌وپلا کرده و جمعشون هم نکرده بود.
باهاش تند شدم و سروصدا دادم که چرا جمع نکردی.
گفت: مامان! چی میشد تو نبودی؟
دنیای من بدون تو واقعا قشنگ‌تر بود:(
65
1
811
یادمه سالهاپیش در ایام مجردی و درعصر یاهومسنجر با یه مرد آمریکایی چت میکردم
بعداز مدتی خواست عکسم را ببینه:)
من هم توحیاط خونه پدری کنار باغچه عکس گرفتم وبراش فرستادم
عکس را که دید اولین سوالی که پرسید این بود:
Why are the walls so high?
این یکی از سخت‌ترین سوالای عمرم بود!🙄
28
7
815
این بچه هر دو_سه روز یه بار میاد میپرسه من چند سالمه؟
من میگم ۵ سال!
اون هم میگه: وااای هنوز هم ۵ سالمه؟:)
29
3
803
او ۲۰ ساعت تدریس داره
من ۲۸ ساعت در هفته
غذا و کار خونه اکثرا بامنه
تکالیف دخترک از ۱۵ شهریور هم ایضا با منه که ساعتها وقت میبره چون کنده
خرید سوپر با منه بقیه خریدها با او
امشب که بحثمون شد میگه حالا مگه چکار مهمی میکنی؟
60
3
791
وجود ندارد. ایمیل زدم به سازمان سنجش، زنگ زدم، ولی کسی پاسخگو نبود. بعدها روزنامه ها نوشتند که آزمونی پر از تقلب و دستکاری بوده و کلی دانشجوی دکتری سفارشی پذیرفتند
من دلسرد شدم و دیگه هیچوقت شرکت نکردم. لعنت بر همه متقلبین و مسببینش
نه می بخشم نه فراموش میکنم
#نه
6
4
794
یک خانواده خیّر اهل رفسنجان یه دستگاه ام‌آرآی ۱۳ میلیارد تومنی به بیمارستان اهدا کردند!
*میخوام پیداشون کنم ببینم منم به فرزندی می‌پذیرن!
22
3
797
اگر گاهی شوهرتون برا مادر/پدرش چیزی میخره یا کمک مالی میکنه غر نزنین و حرص نخورین!
بخدا اون پدرومادر گاهی اینقدر دلشون شاد میشه وقتی میبینن بچه‌‌شون داره یجورایی زحمتهاشون را جبران میکنه
(حتی وقتی خودشون پول دارن)
*حساب اونهایی ک از زن وبچه‌شون کم میذارن جداست
*دیده‌ام ک میگم!
32
8
792
از من به شما نصیحت
با هرشهر و فرهنگ متفاوتی وصلت نکنین تا مثل من روزی ۱۰۰ بار ذکر غلط کردم بر ندارین
باور کنین علاوه بر خود اون ادم اخلاق و فرهنگ خانواده اش هم مهمه!!
40
11
790
همسرم گفت طلادوست نداره وحلقه نمیخره.مامانم گفت پلاتین میخریم
اماهمسر برارعایت حال ما لج کردکه نه پلاتین گرونه، نقره برمیدارم
مامانم ک داشت سکته میکرد:
مگرجلومردم میشه دامادنقره برداره
واینگونه جنگ شدوهیشکی کوتاه نمیومد
تامن نشستم همون وسط بازار ب اشک ریختن.دلش سوخت وپلاتین خرید
#رشتو
بذارید براتون بگم که شغل من چقدر توی ازدواج نکردنم تاثیر داشته و داره.
طبیعتا تعداد زیادی زوج جوان تشریف میارن برای خرید حلقه و سرویس و چرت و پرت و آشغالای بی‌تاثیر در زندگی، اما چنان با وسواس و فیس و افاده بررسی میکنن که مطمئنم خود طرف رو برای ازدواج اینجوری بررسی/۱
541
256
5K
44
1
782
دخترک امشب تولدشه
میگه: مامان میتونی یه کاری کنی زودتر شب بشه؟
🙂💖💖
96
1
767
خب قرار بود خبر بدم بهتون:
من تصمیم داشتم لپتاپ ایسوس بخرم
وسط راه مطمئن شدم Hp میخوام و نهایتا با ایسر اومدم خونه
😬
72
1
760
فکرکنم سال۹۰ بود. یه روز که تازه حقوق داده بودن داشتم از جلوی بازار طلافروشها رد میشدم. در یک تصمیم یهویی با "بخشی" از حقوقم دو تا ربع سکه خریدم انداختم یه گوشه برا روز مبادا(مستاجر هم بودیم اون زمان)
امروز با کل حقوقم نمیتونم ۱ ربع سکه بخرم. این اگر ثبات و اقتدار نیست پس چیه!
18
12
765
دخترک که فکر میکنه آدم برا آوردن یک بچه دیگه باید دوباره ازدواج کنه، هی راه می‌ره میگه
مامان تو روخدا یک بار دیگه عروس شو!🙄
28
2
757
دعوامون که شد، اومد سمتم (که مثلا بزنه)
آخرین لحظه پشیمون شد و برگشت.
دخترک ترسید.
غائله که خوابید، دخترک میگفت اون آقا
نمیگفت بابا!😔
47
3
753
امروز نهار آش رشته گذاشتم.
در مرحله اخر یه تیکه قرهقروت انداختم تو قابلمه تا طعمش خوب بشه.
بعدکه از بقیه قره‌قروتِ روی میز خوردم
دیدم این شکلات تخته ایه نه قرهقروت😐
38
2
746
همسر من هم انسان بسیار شریفیه ولی لزوما همسر خوبی نیست. مهارت‌های زندگی مشترک را اصلا بلد نبود و هنوزم نیست. تفاوت های فرهنگی خانواده‌ها خیلی زیاده واصلا باخانواده اش ارتباط نمیتونم بگیرم. اگر دوباره میخواستم انتخابش کنم بازهم برای فرار از خونه ورفتارهای مامان و بابا بود
اگر برگردم به ۱۰ سال پیش دوباره با این مرد ازدواج میکنم؟
قطعا خیر
اما حتما به عنوان یکی از بهترین آدمهایی که تو زندگیم میشناسم باهاش دوست میموندم
همسر خوب بودن یه مهارته که بسیار بسیار با آدم خوب بودن متفاوته
سرجدتون تا وقتی توانایی تشخیص این دوتا ازهمدیگه رو ندارین ازدواج نکنین
304
109
6K
24
5
742
#رشتو
#عطف‌به‌توییتهای‌‌دیشب‌تایملاین
۱ عقد که کردیم یه روز پنجشنبه گفت آماده باش میام دنبالت بریم خونه ما (خونشون یه شهر دیگه هست با بیش از دو ساعت فاصله و
من اولین بار بود که با خودش میرفتم خونه شون)
سر شب رسیدیم.
بعد از شام ودورهمی، بقیه خانواده خوابیدن و
29
4
724
می‌دونین بالاترین موهبت این دنیا داشتن یه خانواده حمایتگره، وگرنه عواقبش تا آخر عمر دامنتون را میگیره و ول نمیکنه!
16
27
710
مدرسه به بچه‌ها گفته میتونین پول بیارید امروز تو مدرسه کتاب بخرید.
منم یه ۵۰ تومنی دادم به دخترک.
الان از مدرسه زنگ زدند که شما چقدر به بچه پول دادید؟ داره برا همه کتاب میخره!🙂
18
2
694
دخترک بخاطر گم وگور کردن وسایل کاردستی مدرسه‌اش دعوا شد و مجبورش کردم بگرده پیداشون کنه.
بعد مدتی دیدم رفته تو اتاقش یه چوب برداشته آروم تکون میده و خیلی جدی با خودش میگه
اجی مجی طلسم شو!
گفتم چیکار میکنی
گفت دارم تو رو طلسم میکنم غیب بشی اینقدر دستور ندی!
25
7
691