۱/یه روز سر مورنینگ، اینترن شرح حال رو طوری سنتز کرده بود و با اعتماد به نفس میخوند که ما به عنوان استاژر کف و خون قاطی کرده بودیم.
وقتی به معاینه قفسه سینه رسید، اتند هماتولوژی ازش پرسید: تو این بیمار رو معاینه کردی دیگه؟
اونم گفت: بله
اتند پرسید: هیچ نکته خاصی توی سوابقش نبود؟