وقتی از نقطه امن زندگی رانده میشی و زندگی رو با همه لختی و واقعیتش تجربه میکنی، یتیم میشی،وقتی میفهمی آدمهای اطرافت ممکنه پاش بیفته تورو با یه پفک تعویض کنن بی پناه میشی،گم میشی ساعت ها توی دالان پرپیچ وخم ذهنت و همونجا زندگی جدید آغاز میشه،میشی والد برای بچه یتیمی که خودت بودی