تازه با چه مکافاتی جنازه را تحویل گرفت.نمیدادند و او میترسید...میگفت این پسر میوهی عمر من است. نمیخواست به میوهی عمرش بشاشند.
#مسافرنامه
#شاهرخ_مسکوب
دکتر علیپور بیچاره آدم خیلی محتاط و ملاحظه کاری است. تمام عمرش موش موشک آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه. همیشه میگفت:«جریدهرو که گذرگاه عافیت تنگ است»
ولی چه فایده،پسرش را گرفتند و کشتند.به یک آب خوردن.سنگ به در بسته خورد.
(ادامه در کامنت)