دلم میخواست یک نفر، آرام و شمرده، توی گوشم زمزمه میکرد: «دنیا بی ارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب میبینی...» من خواستم و او گفت. او گفت: «دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب می بینی...» من باورم شد. باورم شد که دارم خواب میبینم. این چشمهای خیس را.