وارد کارگاه میشدم. پژو سفید شماره شهرستان کنار جاده نزدیک ورودی کارگاه ایستاد. پیاده شدم. به راننده گفتم اینجا کارگاه ماست. آب و سرویس بهداشتی هست. یک چای تلخ هم گیر می آید. مادر خانواده نگاهش تکیده بود. مرد خسته و بی رمق. از شیمی درمانی بر میگشتند. بردمشان داخل. تا چای دم بکشد
قدم زدیم. چرخیدیم. و باز حرف زدیم. وقتی به دفتر برگشتیم زن روی مبل نشسته خوابش برده بود. مقداری قهوه و یک قهوه ساز روگازی و یک اجاق پیک نیکی کوهنوردی در پاکتی گذاشتم و دست مرد دادم. وقتی از گارگاه بیرون میرفتند نگاه زن روشن بود و قامت مرد ایستاده .
میوه و بستنی روی میز بود. قهوه را جلوی مادر بیمار گذاشتم. گفتم خواهر من، مطمئنم، به همین ساعت روز مطمئنم خوب میشوی. گفتمش همسر من هم گرفتار بود. سخت گذشت اما خوب شد. نور و شوق به چشمش آمد.قهوه را خورد. یادم بود که سردرد و سرگیجه های اعظم را قهوه خاموش میکرد. مرد دست و صورتی شست.
هفته بعد اهواز میروم به دیدن خانواده و در کنار ان هم نشینی با مندایی ها. منداییهای از اقلیتهای مذهبی هستند و پیروان حضرت یحیی. هفت الی بیست هزار نفر در اهواز سکونت دارند و کارون رود مقدس آنهاست. ماهشهر هم مندایی دارد. مندایی ها (صابئین) بیشتر به طلافروشی و میناکاری مشغولند.
برادرم، سه تا پسرخاله و پسر داییم شهید شدن. پسر عمه م پنج سال اسیر بود تو موصل. دوتا از پسر عموهام هم جانباز.
حالا یکی از غوره ها در میاد و به ماها میگه غرب گدا و من باید بگم که روزی که داییم رفت برا شناسایی پیکر پسر عموم، یکی از کشوها رو باز میکنه و کاکل خونه ی بچه شو میبینه.
#دوم_خرداد خرداد مناسبتی برای اعلام هواداری به #خاتمي نیست. دوم خرداد یادآور این است که رشد اقتصادی، دور کردن تهدیدها و تقویت پیوند حاکمیت و ملت به آسانی شدنی است اگر واقعا میزان رای ملت باشد.
این هم مثل مهدی چمران بواسطه نسبت برادری با یک شهید انگار طلب کهنه از مردم دارد.
کاش میشد روزی ۵۰ هزار تومان به ایشان بدهیم و بفرستیمش تا برود پی زندگی
با همسر رفته بودیم مشهد. بعد از زیارت رفتیم نیشابور. داخل یک انگشتر فروشی در مزارگاه خیام یک خانم عرب درباره خاصیت سنگها برایمان حرف زد و گفت نگین سبز نخرید که دعوایتانمیشود. وقتی آن خانم رفت من دقیقا یک انگشتر با نگین سبز خریدم. از همان لحظه تا خود قم با همسر به دعوا گذشت🤣😂
مادرم یک شهید دارد، خاله دو شهید و یک جانباز. در جمع های فامیلی به خاله میگفتم در همه زمینه ها مادرم را شکست دادی.
روح خاله ام سکینه رضایی مادر شهیدان روح الله محمودی و هادی محمودی و جانباز محمد محمودی شاد.
مادرم با خاله جاری بود و بابا با عمو هم ریش ، پسرخاله ها پسر عمو هم بودند
تجربه شخصی:
حالا خانم هایی که برای موی سر پوششی ندارند شده اند شبیه مادر و خواهرهایم. شاید علت این حس شباهت شکلی آنها با تصویری است که به عنوان استاندارد از مادرم و خواهرهایم دارم. انگار آنها هم در "حریم" خانوادگی من آمده اند و این تجربه شیرینی است.
#حجاب_اجباری
بعد از پایان درمان همسر و تتمه عوارض شیمی درمانی هر پنجشنبه می آمدیم سعد آباد. نزدیک درب ورودی یک کارگاه سفال بود، یک کارگاه مجسمه سازی و یک کارگاه شیشه گری(فیوزینگ).
یک سال از قم می آمدیم. بعد یک کوره خریدم و همسر شیشه گری با تکنیک فیوزینگ را شروع کرد تا افسردگی غرقش نکند
امروز مادر و پدر درگیری شدیدی داشتند پیرامون مسائل منطقه ای مربوط به حوزه دریای کارائیب و چریک های فارک. زنگ زد بیا برام یه قیلونی چاق کن تا از دست بابات سکته نکردم. فعلا در حال رفع و رجوعیم. احتمالا لازم بشه سلطان عمان و امیر قطر واسطه بشن.
#زندگی
همراه همسر به نیت #قیقاناخ رفتیم لذت سنتر #تبریز در قم. گفتن قیقاناخ رو فقط صبح میپزن. ناچارا #تاتلی خوردیم با چای غلیظ ایرانی.
بسی لذیذ بود.
جای دوستان خالی
با این آدم با چه لحنی باید حرف زد؟
اصلا با این آدم ها گفتگو چه فایده ای دارد؟
این مملکت هر روز بیشتر شانس اصلاح را از دست میدهد. حقیقتا این چه وضعی است. خجالت دارد. خجالت ...
#شاسی_بلند
عمو به لاریجانی گفت اگر یک دهم حرف هایی که زمان شاه در اناقاد از حکومت زدم، امروز بزنم تکه بزرگه م گوشمه.
تازه این عموی آخوند ما از سِفت ترین طرفداران نظام بود در خانواده که زمان خاتمی مطلقا نمیشد باهاش حرف زد.
غیر از دوری شماها این روزها ملالی نیست الا تب، درد و التهاب گلو، بی حالی و زمینگیری، خواب آلودگی، بدن درد.
این وسط غصه پسر #قاليباف هم مثل اندوه لبنان کشت ما را
یه زمانی هم بود که همه نوع عیدی رو با لورل و هاردی گرامی میداشتیم مثلا.
هشت صبح تلوزیون رو باز میکردی و این دو بزرگوار با سر میومدن وسط زار و زندگی.
بازم عیدتون مبارک😘😘😘
امید دانای جدیدتونه؟!
بابا یکم یواشتر، هادی فرنگیکارها!
جبهه انقلاب این همه تغییر در طیف حامیانش رو نمیتونه تحمل کنه، بالا مییاره!
کاش به همون تتلو بسنده میکردید🙂
حیف شد! سلام فرمانده نخونده براتون ؟ 🙂
این که به علی(ع) ارادت داریم یک دلیل مهمش این است که در او قدرت و عدالت همخانه شدند. آسان نیست همسایگی این دو.
و اینطور است که میخوانیم "ناد علیا مظهرالعجائب".
قدرت میل به ظلم دارد، میل به مقید کردن آدم ها به آنچه صاحب زور می پسندد.
اینجاست که مدح علی زیبنده ی آزادگان است.
در بین اصولگرایان آنهایی که مجاهدت علمی را گردن می نهند و "تفکر" در آنها امکان ظهور پیدا میکند، آرام آرام به متصف به صفاتی مثل فروتنی و آزادگی میشوند. عاقبت به خیری شاید تکمیل شدن همین پروسه باشد.
خدایش بیامرزد.
دوستان گرامی؛بنابر شنیده ها شورای نگهبان بنابر ردمصوبه ی مجلس نداردبه همین خاطر مافیای خودرو تمامی عوامل رسانه ای ونفرات استخدامی کارشناس نمای خودرا به کارگرفته که جوعمومی رامخالف واردات نشان دهد.لطفاباهشتگ #واردات_خودرو_را_آزاد_کنید نقشه شان را برآبکنیدباهرتعدادفالوور #ریتوییت
یه سال قم بخاطر عید فطر هرج و مرج شد. یازده قبل از ظهر هلال رویت شده بود. عید از خیابون صفاییه شروع شد و محلات رو یکی یکی فتح میکرد. یکی دو تا از مراجع هم مقاومت کردند که عید نیست. برای ما دو گروه مهمون اومدن. یه گروه عید گرفته بودن و گروه دیگه روزه بودن.😂😂😂
عیدتون مبارک😘😘
دفعه قبل مریض بودم. شمال شرقی سرم کرخت بود ولی حال نزار برای شادی همسر پیتزا درست کردم ولی اونهایی که کارشون ریختن آب چرخکرده به آسیاب دشمنه حلوا حلوام که نکردند هیچ کلی هم شماتت نمودند. ولی گذشته ها گذشته ...
ای فرزندان آریایی بشتابید که امشو شوشه لیپک ری هیرونه
#پیتزا_خونگی
#مصطفی_تاجزاده جز خیر و صلاح ملت و حکومت نمیخواست. او تغییر و اصلاح امور را توام با مسالمت و گفتگو برای همهٔ ایرانیان میخواست، جای او زندان نیست.
#مصطفی_تاجزاده_را_آزاد_کنید
بدون آنکه دقیقا علت خودکشی پوراحمد را بدانیم حزن سنگینی قلب ما را میفشرد. حزنی برامده از حسی مشترک که ما را بلعیده است. زندگی در سیطره اتمسفری لجوج و غیرمنعطف امکان رشد را از ما گرفته و سقف آسمان را کوتاه کرده و زمین فراخ خداوند را تنگ و دلگیر .
با تمام ارزشی که مکتب ما برای تفکر
@Bagheri_Kani
ما سریعا پیشنهادهایمان را ارائه کردیم و به نحوی سازنده و منعطف تلاش کردیم تا اختلافات کم شود.یعنی چه سریعا پیشتهادهاتون رو ارائه کردین. انتظار داشتین اونها هم سریعا پیشنهادهاتون رو قبول کنن و بگن هر چی شما بگین قبوله؟؟؟؟؟
آخه این شد مذاکره؟؟؟
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
۱۴۰۲ سخت گذشت. پوست کلفت بودیم، پوست کلفت تر شدیم. اما هنوز قلب یه کبوتر تو سینه ی ماست.
نوروز رو به همه تون مبارکباد میگم و با هر سلول قلبم براتون باران رحمت، رزق بی حساب و دلخوشی هر روزه آرزو میکنم.
ماچ به کله زن و مردتون❤❤❤❤
ما به زنی که نافمان را بریده ننه میگوییم. ناف من را دوم دی پیرزنی وارسته برید. پیرزنی بلندقامت، کم گوی و بسیار دانا. این زن چند سال پیش مرد. من گاهی یادش می افتم و بی دلیل چشمم تر میشود. زندگی بسیار عریض است. بسیار عریض. مادرم میگوید همیشه بازیگوش بوده ام. این خصلتم را دوست دارم
۱- میل به داشتن قهرمان خیلی طبیعی، بدیهی و دلچسب است. ضرورت هم هست. نگویید که در زمانه ی ما این حرف کشک است. بیایید کمی درباره انسانی حرف بزنیم که روی زمین زندگی میکند نه انسانی که باید لای کتاب ها جست. واقعیت انسان همین است. دوستدار قهرمان و اسطوره و اینها را لابه لای
با اولی که با همسر میخواستیم با قطار برویم اهواز و بعد ماهشهر که خانه دایی(پدر زن) بود مثل آدم های عاقل تصمیم گرفتیم غذای بین راهی نخوریم. همسر شام آماده کرد و رفتیم ایستگاه راه آهن قم. بعد کم کم دیدم یک طور خاصی بیقرارم. بعد همانجا شام را خوردیم و خیالمان راحت شد
#زندگی
نشسته بودم روی صندلی اتوبوس اعزام. بیرون پرچم ها در اهتزاز بود. از بلندگوی تویوتای خاکی رنگ آهنگران میخواند:
منم سرباز روح الله که ....
سبزپوشی آمد و اتوبوس را کاوید تا به من رسید و گفت مادرت گفته یکیشان شهید شده، دیگری هم الان جبهه است. این یکی بماند، برادرش که امد برود
روزی که برای اولین بار اعزام داشتیم، مادر با بیتابی و اشک و دعاهای بلند بدرقهام میکرد، و من با غرور حتی بر نگشتم نگاهش کنم!
هنوز بعد از این همه سال از روی مادرم شرمنده آن لحظاتم عمیقا، و آه میکشم مثل همین الان با یادآوری آن لحظات🙏💚🥹
به نظرم اگر رک و راست جانشین رو به دلخواه خودشون تعیین میکردن و اعلام هممیشد و کنار دست رهبری مینشست تا روز واقعه، کار تمیزتر و قابل دفاعتر بود تا وضعیتی که میبینیم. این وضعیت بدترین شکل اجرای یک سناریو توسط حاکمیته و البته قابل پیش بینی هم بود.
کریم باوی رفت.
زندگی و سرنوشت او که در آن غم و زحمت کم نبود ، استعاره ایست از خوزستان.
تنِ زخمی رهاشده به حال خود. بیرون از بازی های سیاست بازان مکنت خواه
رقص های خیابانی اندوهگینم میکند. با ترقص و شادی مشکلی ندارم ولی مردم من بیشتر از سر تنگنا به تکانه هایی بدون لذت رو آورده اند تا در مرگ در نغلطند. این تصویرها همراه خود یک تلخی زمخت و همه گیر را منتشر میکنند شبیه سوگ خانواده ای جوان از دست داده که عروسی محقق نشده را می رقصد ...
دو سال پیش بابا زنگ زد که بیا. احضاریه برایش امده بود به اتهام سرقت گوشی موبایل. ترسیده بود. رفتیم کلانتری. افسر نگهبان گفت بفرمایید. گوشی نوکیا، کارت ملی و کارت بنیاد شهید بابا را دستش دادم و گفتم سارق آورده ام. افسر نگهبان نگاهی به بابا انداخت و گفت ایشون. بعد عذرخواهی کرد و
به روزگار جوانی چنان که افتد و دانی...
یه روز تو خوابگاه دانشکده کشاورزی کرج رئیس دانشگاه اومده بود سرزنی .
بحث شد که مثلا اگر نگران برخورد نظام نباشید چیکار میکنید. منم گفتم از تمام بلندگوها خیابونای قم آهنگ جونی جونم لیلا فروهر رو پخش میکنم ...
تو اون جمع من قمی بودم مثلا..😁
به اسم های نوزادان دقت کرده اید؟
امروز یک اسمجدید دیدم، سدنا.
نکته قابل توجه برای من در اسم گذاری های جدید، نشانه ای است که در آنمیشود اتمسفر فرهنگی خانواده ها را درک کرد. اینکه تجربه ۴۵ سال حاکمیت چه بر سر ملت آورده که دوست دارد کوچکترین نقطه مشترک با حاکمیت را از بین ببرد
#آمریکا افغانستان مملو از سلاح های مدرن را به #طالبان تحویل داد تا کنار گوش ما نیرویی وحشی، کم توقع و نامنظم بکارد. نیرویی که نه حکمرانی بلد است و نه برای حکمرانی تربیت شده. آنها دنبال بدیلی برای حزب الله بودند تا نفوذ را با نفوذ جواب دهند. و ما آنها را جنبش اصیل منطقه نامیدیم.
در دنیای کارتون ها همه چیز شدنی است. جهان ممکنات ورای محدودیت های واقعیت گسترده است. به همین دلیل است که بیشتر آدم ها کارتون دوست دارند. در تماشای کارتون انعطاف بی حد علت ها معلول های مطلوب ما را نقد میکند. دوستان ما در جهان کارتون ها سیر میکنند اما واقعیت ما را خفه کرده است
دوستم ده سالی هست رفته نروژ. پاییز بود که با هم بوشهر رفتیم. یادم هست به قهوه خانه باریک و درازی رفتیم که پاتوق جاشوهای بازنشسته بود. فضا پر بود از دود تنباکو و خاطره دریا و نام بندرگاه های کشورهای دور.
تنها دو سه پک قلیان بس بود تا مثل مست ها تلو تلو بخوریم و بشویم مضحکه جاشوها
منتقد حکومت در عرصه های مختلفم.
در عرصه هایی چون سیاست داخلی ، فرهنگ، سیاست خارجی، اقتصاد و عدالت قضایی صراحتا معتقدم حاکمیت خطاهای فاحش و فاجعه باری دارد که نتیجه اش تولید اتمسفری خصمانه با مردم است.
با این حال خوداتکایی در تامین ادوات لازم برای دفاع از کشور مایه غرور من است.
"بودن" ما روی دیوارهای خانه مان رسوب میکند. ابنیه با ما گفتگو دارند. بسته به بودنی که در آنها تجربه کرده ایم واجد وجوهی آرامش بخش یا اضطراب آورند. از خیابانی که در آن خانه داشتیم و همسر سرطانی شد ، هنوز رم میکنم .
بعد از هشت سال خونه ام رو فروختم،آخرین سیگارمم تو تراسش کشیدم و امشب تحویلش دادم☹️
خداوکیلی آدم خیلی ضعیفه،حتی برا سیمان و آهن دلتنگ میشه و وابسته میشه!
فوتبالم که قوز بالا قوز🤦♂️
#خانه #دلتنگی
امروز تماسی داشتم از اصفهان برای طراحی و تولید باکس بتونی پیش ساخته ویژه اسب .❤❤❤
اینها که در عکس میبینید باکس بتنی برای گوساله هاست که تا دوره شیرخوارگی را در آن زندگی می کنند.
#زندگی
@Ofogh_tv
حیف این مملکت که بدست کوته فکرهایی مثل شما افتاده. برادران ناجوانمرد و خوش انصاف،چطور وقت اتهام زنی و لجن پراکنی نظر به مفتوح بودن پرونده سکوت نکردید تا قانون کارش را بکند. بدا به حال مملکتی که شما را محرم بداند و خودی. تف بر شرف نداشته تان
فرضا کارها به دلخواه دوستان پیش رفت و بحران جانشینی هم مدیریت شد.
خب بعدش چه؟
همینطوری میخواهند ادامه دهند؟
این وضع مملکت داری است؟
با این آدمک ها چکار میشود کرد؟
خوارج فرقه جالبی بودند. تقلیل و تنزل دینداری به اشتغال مستمر به مناسک و پرهیز از تفکر ، آنها را به طایفه ای مبدل کرد که تحت سیطره جهل بر علی علیه السلام شمشیر بکشند.
@hesamodin1
آقای آشنا...
چقدر از وضعیتی که داریم نتیجه اینپرده پوشی هاست؟
یک بار زحمت پاسخ دادن به ما آدم های معمولی را به جان بخرید و خیلی روشن بگویید با این منش و سکوت در برابر ناروایی ها اصولا چرا در ساختار حاکمیتی حضور پیدا کردید؟
ارادت🙏