
asadbuda
@asadbuda
Followers
73K
Following
9K
Media
998
Statuses
6K
بودا، فرزند زمین.حیوانِ ترجمهشده بهزبان. کوشانشهری، خداناباور، دوستدارِ هنر و ادبیات و فلسفه. گاهی مینویسم تا تنها نباشم: نوشتن، انکار تنهایی است.
Joined December 2012
لحظهی بوسه ——- لحظهی بوسه، تلاقی دو جهان ناپیداست؛ جاییکه انرژیِ میل، از مرزِ جسم میگذرد و در زمان انحنا ایجاد میکند. دو پیکر، دو لب، دو اشتیاقِ درونیِ بیانناپذیر، دو منحنی از بافتِ فضا و رؤیا، برای لحظهای به هم میرسند و از مدارِ زمان خارج میشوند.
0
2
51
We’re building something wild. It’s mobile. It’s AI. It’s DePIN. It changes how you connect, earn, and explore the internet. Get ready CoralOS is almost here. You won’t just use it. You’ll own it.
62
53
352
توزیعِ عادلانهٔ ظلم ——— برخی از کاربران شبکههای اجتماعی تاجیک و هزاره، در خمیر همدیگر مو میپالند. منتظر اند یک دشنام، بدگویی یا نقدی در انترنت پیدا کنند و از آن پتکی بسازند برای کوبیدن بر سر کل مردم تاجیک و هزاره. دلیلِ روانی این رویکرد روشن است: گروههای محکوم، برای همدیگر
12
13
137
در سوگِ زبان و آگاهی ——— در گذشت استاد طغیان ساکایی، نشانهای است از آن لحظههای نادر و متناقضی است که مرگ، نه پایان، که تداومِ تناقضِ زیستن است و در مرز میان حضور و غیاب قرار دارد. برای بزرگانی چون او، مرگِ شکل دیگری از تداوم است. ساکایی از آن آموزگاران و ادیبانی بود که به زبان
4
18
153
نگاهی به تاریخ هندوها و سیکها در افغانستان گفتوگو با پوجا کئور ماتا، دانشجوی دکتری در کالج دکتری مطالعات اینترسکشنالیتی و مطالعات دینی دانشگاه بایرویت. این گفتوگو از طریق یوتیوب برگزار میشود. زمان برنامه: ساعت ۷ شام به و��ت اروپای مرکزی گرداننده: گل بی بی جویا لینک کانال
A Look at the History of Hindus and Sikhs in Afghanistan A Conversation with Puja Kaur Matta, PhD candidate at the Doctoral College for Intersectionality Studies and Religious Studies at the University of Bayreuth. The discussion will be held via YouTube. Program time:
0
1
46
اُرگاسم، جمعِ جبریِ تمام لذتهاست، بهخصوص، لذتهایی که با درد و رنج بهدست میآید.
3
0
36
من با بامیان پیوندِ وجودی دارم. این دلبستهگی، یکسویه و از طرف من نیست. فقط من نیستم که نمیتوانم از بامیان دل بر کنم، بامیان نیز از من دل بر نمیگیرد و هر لحظه، به شکل نو و معمولا رؤیاییتر از قبل، خود را در پردههای ذهنم بازنویسی میکند. انگار، معشوقهیِ سرکشی است که به طرزِ
7
5
123
دردناک است آدمی سرزمین مادریاش را در کاسه سر خود به اینسو و آنسو ببرد. پس از چندینسال، همان فضا، همان آواز و همان اندوه: خبر از من ببر مٰلکِ هزاره.
3
19
175
آن کس که گیاهی را در زمین میکارد، فقط بذر را نمینشاند؛ دستان خود را، زمانهی خفته را، و خاطرهی زمین را میکارد. کسی که مینویسد، همین کار را میکند: آگاهی، مثل گیاهی کوچک، در قلمرو دستان کاشتهشده رشد میکند، آرام، بیصدا در دلِ خاک.
1
4
69
زمان از چشمانم بیرون ریخت، گویی قطعاتی پراکنده از گذشته در غباری نامرئی فرو میافتادند. آنچه باقی ماند، فقط یک تصویر تیره و تار بود؛ تصویری که بیشتر به رؤیایی از دسترفته شباهت داشت تا به واقعیت.
4
0
76
به خِرد و دانایی سلام میدهیم ——- تلاش و سختکوشی عبدالرئوف، گفتههایی حاجیاسمعیل، پدر مدینه لعلی را در یادم زنده کرد: «ما اینگونه از میانِ خون و خاکستر بر میخیریم و تکثیر میشویم. هیچکس نمیتواند تحصیل و کسب دانایی را در ما متوقف کند. ما دوباره از میان خون و خاکستر برمی
6
11
118
ژان کلنز، مفسر و مصحح اوستا، «دای» را همان چیزی میداند که در عصر جدید «سرزمین سیاسی» یا «ملت» نامیده میشود. به نظر او، «دای» در متون کهن به محدودهای از قدرت و اجتماع اشاره دارد که امروز آن را کشور یا دولت-ملت یاد میکنیم.
2
0
68
«دای در ادبیاتِ هندی، به معنای رنجبردن است و به گروهِ بیگانه، دشمنِ خدایان، بیدین و در مجموع، به مردمی به کار رفته است که پیش از هندو-آریان، در این منطقه میزیستهاند. هرودوت، دایها را اقوام و قبایلی یاد میکند که در آسیای میانه و دو طرف رود آمو زندگی میکنند و لباس و ساختارِ
11
2
65