چـوپان
@Choopan_h
Followers
61
Following
128K
Media
651
Statuses
18K
چقدر غمگین گفت داستایوفسکی: «همان لحظه از من جدا شد و به طرف او دوید»
1
2
41
دارم تلاش میکنما، ولی در حد یه توییت کسکلک زدن هم دیگه ذوقی برام نمونده.
0
0
5
و در عین حال، در همین لحظه که بر لبهایت لبخند تلخ نا امیدی مینشیند، تو ثابت میکنی که برای چیزی والاتر از این خاکستر آفریده شدهای. زیرا حتی نا امیدیات، فریادی است به سوی خدا. و این همان چیزی است که زندگی را به حماسهای تراژیک و الهی بدل میکند.
0
0
0
اما شاید این بیهدفی، این رنج بیکران، خودِ مقصد باشد. برای آنکه روحمان را بیازمایند. برای آنکه انتخاب کنیم: آیا در این دریای متلاطم پوچی، عشق میورزیم یا نفرت؟ بخشایش میکنیم یا انتقام؟ اینجاست که تراژدی واقعی رخ مینماید: نه در مرگ، که در زندگیِ بیمعنا.
دنیا هیچ مقصدی بغیر از مرگ ندارد، همه چیز بیهوده است. عشق، نفرت، جاهطلبی، رنج… همه اینها تنها سایههای دیوانهای هستند بر دیوارهای غار محکومیتِ ما پیش از آن که چراغمان خاموش شود.
1
0
3
دنیا هیچ مقصدی بغیر از مرگ ندارد، همه چیز بیهوده است. عشق، نفرت، جاهطلبی، رنج… همه اینها تنها سایههای دیوانهای هستند بر دیوارهای غار محکومیتِ ما پیش از آن که چراغمان خاموش شود.
0
0
7
دخترا میخوام واسه خواهرم لباس پاییزی بخرم احیانا پیجی میشناسید که کاراش خوب و با کیفیت باشه؟
0
0
8
آره واقعا، الان که بهش فکر میکنم میبینم هیچی اندازه دیدن گیاه مصنوعی بهم احساس مرگ نمیده، انگار آیینه تمام نمای روحی هستن که دیگه توان زیستن نداره، تنها توان تظاهر کردن داره. گاهی خودمو هم مثل یه گیاه مصنوعی تصور میکنم، درجهانی ساختگی، با اندوهی که شاید اونم جز تقلید چیزی نیست.
0
0
4
اصلا این چه جنایتیه که بخوای زیبایی رو، این موهبت الهی و زودگذر رو، در قالبی جاوادنه ولی بی روح زندانی کنی؟ انگار خالق این گلها، مثل یه شیطان وسوسه گر میخواسته به رخ بکشه که چطور میشه معنی رو کشت و تنها پوستهای توخالی از اونو به نمایش گذاشت.
هیچی اندازه دیدن گل و گیاه مصنوعی بهم حس مرگ نمیده. با اون برگای بیعیب و نقص و بی جونشون انگار فریادی خاموشن از ژرفای پوچی. نه بویی دارن، نه لرزشی در برابر نسیم. تنهان در یه سکون مرگبار، در ابدیتی دروغین. این نما، این تقلید مسخره و ناشیانه از زندگی، منو یاد گورستانها میندازه.
0
0
7
هیچی اندازه دیدن گل و گیاه مصنوعی بهم حس مرگ نمیده. با اون برگای بیعیب و نقص و بی جونشون انگار فریادی خاموشن از ژرفای پوچی. نه بویی دارن، نه لرزشی در برابر نسیم. تنهان در یه سکون مرگبار، در ابدیتی دروغین. این نما، این تقلید مسخره و ناشیانه از زندگی، منو یاد گورستانها میندازه.
0
0
6
شما روزی که متوجه شدید کسخلید چکار کردید؟ لطفاً راهنماییم کنید دارم پنیک میزنم.
0
0
10
مثلا شما همینکه میتونید به اینترنت وصل بشید برید خداروشکر کنید، پول و سلامتی میان و میرن.
0
0
6
با توجه به اینکه خامنهای برای مذاکره با آمریکا سه شرط گذاشته یعنی اینکه خبر دو هفته مهلت ترامپ به ایران برای تسلیم شدن بی قید و شرط تایید میشه. خب به سلامتی دوباره جنگ در پیش داریم.
1
0
10
من با شیطانی مبارزه میکنم که چهرۀ خودم را دارد. گاهی آنچنان از خودم متنفر میشوم که فریاد در گلویم خفه میشود.
0
0
11
از این من بیزارم که هر شب به خود قول میدهد که فردا باطلوع خورشید مردی نو خواهد شد، اما صبح که میشود، همان جانور پست و لرزان است که دربرابر یک نخ سیگار، یک فکر شرمآور و... به خاک میافتد وتسلیم میشود. گویی لذت خفتبار این تسلیم برای این نفسِ بیمار ازهمه پیروزیها شیرینتر است.
0
0
8
چه راحت است که خود را قربانی رودخانهای خروشان به نام "روزگار" بدانیم، چه ساده است که بگوییم "زمان گذشت" تا اعتراف نکنیم که ما بودیم که گذشتیم، ما بودیم که با بزدلی از فرصتها گذشتیم، با سهلانگاری عشقها را تباه کردیم و با تعلل، آرمانها را خائنانه به فراموشی سپردیم.
0
0
6
ویدیوها و تصاویر سودان زندگیمو زهرمار کرده. وضعیت ملت خودمون کم بود، هر روز دیدن رنج بقیه ملتها هم بهش اضافه شده.
0
0
12
در این لحظه از هستی، خستگیام تنها یک احساس گذرا نیست، بلکه مواجهه ناگزیر با بودن است. این خستگی، سنگینی بار انتخاب است در جهانی که معنا از آن گریخته. من، محکوم به آزادی، در این بیوزنی پوچ، خود را اسیر تناهی خویش میبینم.
0
1
13
اگه اتفاقی میوفتاد و تمام کتابهایی که خوندم از ذهنم پاک میشد میتونستم آدم خوشحالی باشم. یکی نبود بگه گوزو آخه تورو چه به فلسفه؟
0
0
12