Arte
@Arte_s_MonaLisa
Followers
1,696
Following
990
Media
2,913
Statuses
88,813
Explore trending content on Musk Viewer
jeno
• 584620 Tweets
Meet the Grahams
• 300614 Tweets
#بدر_بن_عبدالمحسن
• 295481 Tweets
#Maythe4thBeWithYou
• 90809 Tweets
Raya
• 78463 Tweets
#StarWarsDay
• 65591 Tweets
Saka
• 63703 Tweets
Bournemouth
• 57080 Tweets
#霊験お初
• 46193 Tweets
Ipswich
• 36595 Tweets
Leeds
• 34012 Tweets
May the Fourth
• 33450 Tweets
#ARSBOU
• 33316 Tweets
غاب البدر
• 32613 Tweets
Havertz
• 31986 Tweets
League One
• 23773 Tweets
Birmingham
• 19437 Tweets
Declan Rice
• 18845 Tweets
Trossard
• 17403 Tweets
غاب نور البدر
• 17007 Tweets
Christie
• 15335 Tweets
サブスク解禁
• 13674 Tweets
アジカン
• 12806 Tweets
右京之介
• 10853 Tweets
Saliba
• 10314 Tweets
Pinned Tweet
«هر حیوان که از دور دیدی و ندانستی سگ و گرگ است یا آهو ببین رو به سمت مرغزار و سبزینه است یا لاشه و استخوان؟ آدمی را نیز، چون نشناسی ببین به کدام سوی می‌رود.» (مجالس سبعه – مولانا)
1
13
129
می‌نویسم که یادم بمونه:
《 کنترل زبان و آزار نرساندن به دیگران، یکی از مهم‌ترین نشانه‌های بلوغ عقلی، روانی، و رشد شخصیت در انسانست.》
10
308
3K
یه بار بچه بودم، فکر کنم دبستان می‌رفتم، که موهام به هم گره خورد. می‌رفتم حموم نمی‌تونستم بازش کنم. خشک هم که می‌شد هم نمی‌تونستم. فکر کنم دو هفته طول کشید و هی گره بزرگ‌تر می‌شد و هی بیشتر نمی‌تونستم از پسش بربیام. یه روز مادرم داشتن نازم می‌کردن و متوجه شدن گره‌ی کور خوردم و
22
7
855
این داستان عزیز نسین خیلی خوبه:
«هوس زن گرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده‌ی همسرم پایین‌تر از خانواده‌ی خودم باشد تا بتوانم زندگی بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفته بود نمی‌دانم این خبر چگونه به گوش رئیسم رسید چون به صرف نهار دعوتم کرد تا
25
35
828
چند شب پیش داشتم تو یه بلوار نسبتا شلوغ راه می‌رفتم که یکی افتاد دنبالم. چند بار راهم رو برگردوندم، ول نکرد. نمی‌دونم چی می‌خواست. بهش هشدار دادم که به پلیس زنگ می‌زنم و ول نکرد. زنگ زدم پلیس و اومد پانچ کرد توی صورتم و گوشیم افتاد. پلیس روی خط بود و گوشی رو برداشتم از روی زمین
125
8
778
نشستن که بازش کنن. دیشب این حرف اون موقعشون یادم اومد که گفتن دخترم آخه چرا نمی‌گی چه اتفاقی افتاده که کمکت کنم.
فکر می‌کردم خودم از پسش برمیام. احساس ضعف می‌کردم برای کمک خواستن. هنوز هم همینم. گره‌ی کوچیک می‌مونه، نمی‌تونم بازش کنم، گ��ر می‌کنم توش. صدام هم درنمیاد. اصلا راجع به
1
5
609
شوخی‌های بی‌مزه‌ی جنسی و آوردن کلمات جنسی توی گفتمان روزمره واقعاً بده. اصلاً نشونه‌ی بامزه بودن و جذابیت نیست. برعکس نشون دهنده‌ی سطح عقل و شعور و هوشه و بدجوری می‌گه کی کجا گیر کرده.
دم‌دستی ترین شوخی، شوخی سکسیه. اون‌جایی که تونستی شوخی غیر جنسی داشته باشی و بخندونی هنره.
29
48
531
دیشب پس از گریه و اینا وقتی اومدم بخسپم به خودم گفتم این زندگی فکر کرده می‌تونه من رو به زانو دربیاره. کور خونده. بهش هرگز چنین اجازه‌ای نمی‌‌دم. فردا یه روز جدیده و می‌رم که درستش کنم. صبح هم که بیدار شدم گفتم ای زندگی پدر سوخته بچرخ تا بچرخیم!
نشون به اون نشون که تا رفتم سر
20
4
535
نباید بذاریم برادرهامون اعدام بشن. نذاریم جان عزیز دیگه‌ای گرفته بشه.
#محمد_قبادلو
#سامان_صیدی
#محسن_رضازاده_قراقلو
#سعید_شیرازی
#محمد_بروغنی
#ابوالفضل_مهری_حسین_حاجی_لو
9
332
495
اون موضوع حرف هم نمی‌زنم. فقط ممکنه گاهی الکی بهونه بگیرم. تازه به تازه، بعد از اون داستان، تونستم یه چیزهایی رو بگم.
8
1
487
یکی از پسرهای آی‌تی روی من کراش واضح و شفاف زده؛ مسج‌هاش رو با سلام شروع می‌کنه و هر از گاهی می‌پرسه مثلاً فلان چیز به فارسی چی میشه و دارم فارسی یاد می‌گیرم! موندم چه جوری توجیهش کنم که جناب تازه اگه سنمون هم به هم می‌خورد باز هم نه... 🤦🏻♀️
26
0
429
امروز سالگرد زلزله‌ی بم هست. فقط یک سوم شهر زنده موندن. حدود ۵۰ هزار نفر فوت کردن، ۳۰ هزار نفر مجروح شدن، و بیش از ۱۰ هزار آدم بی‌خانمان شدن. آمار دقیق هم نیست. طبق برنامه‌ی خود مسئولین قرار بود تا دو سال بعدش بازسازی به پایان برسه. ولی حدس بزنید چی؟؟؟ هنوز تموم نشده! ۱۹ سال!
🖤
4
45
406
تنها چیزی که برام موند همین لقب علی جورابی بود! یه جفت جوراب باعث شد که همه چی به هم بخوره. کاش دستم می‌شکست و براش جوراب نمی‌گرفتم!
8
1
400
و گفتم بهشون که من رو زد که دوباره اومد یکی دیگه زد و هلم داد روی زمین و گوشیم رو برداشت برد. فقط یادمه بلند شدم و گریه می‌کردم و نمی‌دونستم چی کار کنم و سعی می‌کردم برم خونه که چند تا دختر هی گفتن نرو داری خون‌ریزی می‌کنی وایسا زنگ زدیم پلیس. از اون‌ها هم ترسیده بودم اولش که
2
0
386
چون خانوم کیت میدلتون الآن در مرکز توجه هستن، خانوم مگان هم سریع حساب اینستاگرامشون رو دوباره راه‌اندازی کردن که مبادا خدای نکرده به ایشون توجهی نشه.
10
1
393
آوردم که جاییم نشکسته.
اون موقع که اومدم خونه فقط تونستم به برادرم اون سر دنیا زنگ بزنم. تا دو روز بعدش همش فکر می‌کردم کابوس دیدم و بیدار می‌شم ولی کابوس نبود. می‌ترسم از خونه برم بیرون و هنوز بدنم درد می‌کنه و همش لرز کردم. اون موقع که پليسه در عقب رو باز کرد که بشینم
2
0
368
با اون آقاهه باشن. اولش دو تا آقا اومدن ار آتش نشانی و بعد دو تا ماشین پلیس هم اومد و یه ریپورت نوشتن و چند تا عکس گرفتن و رسوندنم خونه و گفتن زخم‌هات رو بشور و رفتن. دو تا زانوها و آرنجم و کف پام و پشت سرم ورم داشتن و یکی از زانوهام تا صبح خونش بند نیومد. رفتم ارجنت کر و شانس
2
0
367
برای اولین بلند وسط آفیس گفتم آهههه پروردگاراااااا که یهو یکی از پسرها برگشت گفت شیوید باقالی! 🤣🤣🤣🤣
پدر دوست‌دخترش ایرانیه فقط.
10
0
371
نصیحتم کند. اسم رئیس من علی است اما کارمندان به او می‌گویند: علی جورابی!
سر ساعت به رستوران رفتم. رئیس تا مرا دید گفت: چون جوان خوب و نجیب و سربه‌راهی هستی می‌خوام نصیحتت کنم. و بعد هم گفت: مبادا به سرت بزنه و بخوای واسه زنت وضع بهتری فراهم کنی! و ادامه داد: اگه به حرفم گوش نکنی
1
0
358
مثل من بدبخت می‌شی. همون‌طور که من بدبخت شدم و حالا بهم می‌گن علی جورابی!
پرسیدم: جناب رییس چرا شما رو علی جورابی صدا می‌کنن؟ جواب داد: چون بدبختی من از یه جفت جوراب شروع شد. و بعد داستان زندگی اش را برایم تعریف کرد:
1
0
342
وقتی خواستم زن بگیرم با خودم گفتم باید دختری از خانواده‌ی طبقه‌ی پایین بگیرم که با دار و ندارم بسازه و توقع زیادی نداشته باشه. واسه همین یه دختر ۲۱ ساله به اسم صباحت انتخاب کردم. جهیزیه نداشت. خانواده‌اش ساده بودند. چهره‌ی بدی هم نداشت و من به خاطر انتخابم خوشحال بودم.
1
0
336
نمی‌پوشی؟ با خجالت جواب داد: آخه این جورابا با کفشای کهنه‌ام جور در نمیاد! به زور بردمش بیرون و براش یه جفت کفش نو خریدم. فرداش که می خواستیم بریم مهمونی باز کفش و جوراب رو نپوشید. بهش گفتم چرا تو کفش و جورابتو گذاشتی توی صندوق و نمی‌پوشی؟ جواب داد:
1
0
330
فکر کردم صباحت زن زندگی است .
بهش می‌گفتم امشب بریم رستوران؟ می‌گفت نه چرا پول خرج کنیم؟ می‌گفتم: صباحت جان لباس بخرم؟ می‌گفت: مگه شخصیت آدم به لباسه؟
تا اینکه براش به زور یه جفت جوراب خوشگل خریدم. دو ماه گذشت اما همسرم جوراب نو رو نپوشید. یه‌روز گفتم عزیزم چرا جوراب تازه‌ات رو
1
0
329
خونه، زندگی، ماشین، اثاثیه و بقیه چیزا رو که داشت. اما بعد از مدتی فهمیدم چیزی که در زندگی صباحت خانوم کهنه شده و با بقیه‌ی چیزا جور درنمیاد خودم هستم! مجبور شدم طلاقش بدم. خانه و ماشین و اثاثیه و هرچی که داشتم با خودش برد.
1
0
325
همین جوری مونده بودم که بلد نیستم اون کمربندها رو باز کنم. وحشتناک بود
50
0
320
قدیمی شده و با خودمون جور درنمیاد. عوض کردن اثاثیه خونه ساده نبود اما به خاطر همسر کم توقعم عوضش کردم. مبل، پرده و میز ناهارخوری و خلاصه همه اثاثیه خونه عوض شد!
چند روز بعد از قدیمی بودن خونه و کثیفی محله حرف زد. یک آپارتمان شیک تو یکی از خیابونای بالاشهر گرفتم. اما این بار
1
0
325
جوراباش کهنه شدن و پیرهنش هم از مد افتاده. از اول شروع کردم به خریدن کم و کسری‌های خانوم! تا اینکه یه‌روز دیدم اخماش رفته تو هم. پرسیدم چته؟ گفت این موها با لباسام جور نیست. قرار شد هفته‌ای یه بار بره آرایشگاه. بعد از مدتی دیدم صباحت به فکر رفته. بهم گفت: اسباب و اثاثیه‌ی خونه
1
0
324
اثاثیه با آپارتمان جدید جور نبود!
دوباره اثاثیه رو عوض کردم. بعد از دو سه ماه دیدم صباحت باز اخم کرده. پرسیدم دیگه چرا ناراحتی؟ طبق معمول روش نمی‌شد بگه اما یه جورایی فهموند که ماشین می‌خواد! با کلی قرض و قوله یه ماشین هم واسه خانوم خریدم.
1
0
321
حالا دیگه با اون دختری که زمانی زن ایده‌ال من بود نمی‌شد حرف هم زد! از همه‌ی خوشگلا خوشگل‌تر بود! کارش شده بود تنیس و پارتی وسیـگار! و مدام زیر لب می‌گفت: آدم باید همه چیزش با هم متناسب باشه! اوایل نمی‌دونستم منظورش چیه چون کم و کسری نداشت.
1
1
321
آخه لباسام با کفش و جورابم جور در نمیاد! همون روز یک دست لباس براش گرفتم.
اما همسرم باز نپوشید. دلیلش هم این بود: این لباسا با بلوز کهنه جور درنمیان!
رفتم دوتا بلوز خوب هم خریدم. این‌دفعه روسری خواست. روسری رو که خریدم . دیگه چیزی کم و کسر نداشت اما این تازه اول کار بود! چون
1
0
321
این‌جایی که الآن هستم احساس می‌کنم دیگه پیش نمیاد که کسی رو ببوسم، یا معاشقه کنم، یا بچه‌دار بشم، کتاب‌هایی که دوست دارم رو بخونم و رقص‌های جدید یاد بگیرم. اهدافم تبدیل به آرزوهای دست نیافتنی شدند. این من نیستم و دارم یک من دیگه رو می‌بینم.
26
7
310
یعنی هر دفعه یه هموطن بار اول آدم رو می‌بینه باید بپرسه که چطوری اومدی اینجا! می‌گی با هواپیما اومدم! بعد باز اصرار که با چه ویزایی!
به شما چیه؟؟!!! از کوه‌ها و دره‌ها و دریاهای خروشان با الاغ و کلک عبور کردم که بیام اینجا آویزون شما بشم که برام نون بگیرید و تعیین کنید کلاس من
28
3
281
حسادت من به قدری بزرگ بود که بدو بدو رفتم و برای خودم دستبند نهنگی سفارش دادم و امروز رسید. هم اکنون نهنگ خانوم در اطراف جکسون‌ویل فلوریدا هستن. 🩵🐳
دستبندم رسید.
اسم خانوم Sierra است🩵
نهنگ عنبره و امروز نزدیک فلوریدا بوده.
هیچی از فردا نصف ساعات روزم به این میگذره بیینم سیرا کجاست🫠
128
36
2K
44
6
279
دیشب توی وان پام لیز خورد و افتادم و سرم محکم کوبیده شد و چنان صدای مهیبی اومد که فکر کردم الآن مغزم پریده بیرون. امروز اون‌قدری که کمرم درد می‌کنه سرم درد نمی‌کنه. فکر کنم واقعا مغزه افتاده بیرون.
66
0
252
کار و اومدم برای پرزنتیشن آماده بشم، از شدت درد تا سه ساعت بعدش نمی‌تونستم از جام تکون بخورم! 🤷🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
خیلی روش زیاده! ولی روشو کم می‌کنم کم کم.
17
0
250
چند وقت پیش یکی ازم پرسید سخت نبود که ورزش رو کنار گذاشتی؟ من هم بهشون یادآوری کردم که فقط همون چند هفته‌ی اول سخت بود. بعدش با الکل و سیگار جبران میشه.
12
1
230
چوپون قدیمی ۱۳ سال پیش
47
0
203
دیگه خانوم جون هم با چیزهایی که تو دست و بالش داشت یه هفت‌سینی چید...
22
1
198
این آدم قشنگ نقطه‌ی اعتماد من رو هدف قرار داد. الآن دلم می‌خواد داد بزنم بهش بگم چه بلایی سرم آورده.
امیدوارم هیچ‌وقت رنگ اعتماد رو نبینه و همین‌قدر تو عذاب باشه.
لعنت بهت. لعنت ابدی بهت
60
1
192
می‌خوایم بخوابیم، سخته. می‌خوایم بیدار شیم، سخته. می‌خوایم کار کنیم، سخته. می‌خوایم کار نکنیم، سخته. روز تعطیل سخته. روز غیر تعطیل سخته. فکر کردن سخته.فکر نکردن سخته. غذا خوردن سخته. غذا نخوردن سخته. با آدم‌ها هستیم، سخته. بی آدم‌ها هستیم، سخته. همه چی سخته!
چه وضعشه آخه؟؟!!
15
17
193
طرف حرف‌هامون رو هم نمی‌فهمه، اون‌وقت ما براش سکوت معنادار می‌کنیم! 🤷♀️🤷♀️🤦♀️🤦♀️
12
16
178
یه بار مهمونی داشتم، دو تا از بچه‌ها یه دختر غریبه رو آورده بودن. یه عطر خاصی داشتم که روی میزم بود. دختره رفته بود عطره رو که زده بود هیچ، گذاشته بود توی کیفش و داشت جیم می‌زد. اومد خداحافظی کنه بغلم کرد، یهو گفتم چه جالب شما هم این عطر رو دارین. یهو جا خورد. دوستم هم دیده بود
مهمون دارین،مهمونتون رفته در کمدهای دستشویی رو باز کرده و عطر و ادکلن ها رو به خودش زده
بنظرتون کارش درسته؟ 🤔
6
0
6
10
0
165
دلم یه اکیپ شاد بی‌شعور می‌خواد که فقر فرهنگی توش بیداد کنه 🤭😅🥳🤷🏻🤪
20
6
163
ایشالا که مبارکه و اینا.
یه صلوات ختم کنیم بره؛ حوصله‌مون سر رفت...
35
2
153
در دو هفته‌ی گذشته چهار بار برنج خوردم، دو بار لازانیا، دو بار ته‌دیگ، پنج بار نون، یک ناپلئونی، مقادیر زیادی چیپس، و امشب هم آبجو! بعد انتظار دارم وزنم هم بالا نره! 🤦🏻♀️😢
27
0
149
خبر ناب امروز:
تا آپریل سر کار می‌رم و تمام!
باز از لی آف کردن بهتر بود خبرش!
همین یکی رو توی زندگی کم داشتم.
65
0
144
هفت‌سینم قشنگ شد 😍🥹🫠
10
0
133
خیلی‌ها می‌پرسند: مستقیم آمریکا اومدی؟
نه! راستش پروازم یه استاپ توی دوبی داشت.
9
0
132
یادمون اومد که یه بار من مایوی دخترونه تن برادرم کردم و بردمش کلاس شنا.
17
0
132
شما یادتون نمیاد ولی ما یه زمانی آناناس درسته رو تالاپی میذاشتیم وسط میوه‌ها خبردار بایسته مواظب میوه‌ها و ظرفشون باشه.
شما یادتون نیست ولی ما یه زمانی سس رو میریختیم تو فلفل دلمه ای، در هم واسش میذاشتیم، میذاشتیم وسط یه سری سبزیجات واسه مزه رو میز.
25
2
152
11
0
132
سال سوم یا چهارم کارشناسی!
الان هممون در سطح زمین پخش شدیم!
25
0
133
ما هم بازی 🥲😌
این عکسمون رو خیلی دوست داریم. اصلا همه دوست دارن 🥲😌
25
0
127
ولی خون با هیچی پاک نمی‌شه.
این رو هیچ‌کسی بهت یاد نمی‌ده.
#سنندج
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
5
77
127
با وجود همه‌ی مشکلات و همه‌ی اتفاق‌های شاید ناخوشایندی که در زندگی پیش اومده برام و احتمالا باز هم پیش میاد، من خودم رو زن خوشبختی می‌دونم.
8
3
126
این هم یه عکس تیره و تار دیگه از یه جوون قدیمی دیگه
39
0
121
من خوبما نترسید ببخشید نگرانتون کردم. فردا می‌خوام برم سر کار. برام بهتره که مشغول باشم. باید یه کلاس هم بردارم. خوب می‌شم.
34
0
120
عارضم به خدمتتون که هفت‌سین باید تا آخر فروردین برپا باشه.
این هم هفت‌سین من با حضور پر افتخار سبزه چچلی 🥹😌
و البته با یاد شادرونان ماهی گلی‌های مرحوم 😢🤍
عامو ما دیگه خسته‌مون شد سفره هفت‌سین ره جمع کِردیم گذاشتیم تو گنجه😌
#خونه‌مون
6
0
127
29
4
124
این هم منم. شغلم هم اینه که بشینم شما رو تماشا کنم و شما هم من رو تماشا کنید.
همین الان یه عکس از خودتون بگیرید که شغلتون هم توش مشخص باشه بذارید اینجا.
این منم و پنج دقیقه دیگه قراره پرواز کنم
19
0
93
8
0
118
شما یه استکان رو هم سرد و گرم کنید ترک می‌بینه. دل آدمیزاد که دیگه جای خود داره...
8
8
118
یکی از پسرهای تیممون هست که هر موقع همدیگه رو می‌بینیم می‌خندیم. بی دلیل. چند روز پیش که خنده‌ی اولیه تموم شد، خنده‌ی بعدی رو شروع کرد. گفتم چی شده؟ گفت موهات شبیه آناناس شده. دیروز گوجه پلنگی بود. پرسید فردا موزی بشه، که گفتم نه خیاری. الآن اومد دلخورانه گفت پس کو؟ گفتم حالا
3
0
119
امروز صبح بود.
بعد از چند روزی که خودم رو مخفی کردم چون دندون‌هام شکسته، رفتم پیش یکی از منیجرهای پایین برای یه کاری، اون خبر داشت چه اتفاقی افتاده. بهش دندونم رو نشون دادم. اومدم بالا دیدم برام نوشته فقط می‌خوام بهت بگم خیلی مشهود نیست و تو هنوز خیلی زیبایی.
اشکم دراومد الآن
بیاین حس خوب شیر کنید
بالاترین تعریفی که در مورد زیبایی خودتون شنیدید چی بوده؟
نه وجدانا شما اول بگید من بعدش میگم الان روم نیست!
295
3
632
39
0
118
به یکی گفتم من روی شما کراش دارم؛ بشقاب افتاد شکست، دهنش باز موند، صداش لرزید و دو رگه شد، دور خونه دوید، بال درآورد، بعد در افق محووووووو شد.
15
0
113
این خانوم جون با این طراحی‌های قشنگشون و افتخاری که برای آشنایی باهاشون برام پدید آوردن، بالآخره روز من رو ساختن. همه ببینیم و لذت ببریم 😍
خسته نباشید سانی خانوم قشنگ. حسابیییی دست‌مریزاد 👏🏻👏🏻🌸🌸
بعد از یه ماه روزی ۱۲ ساعت کار اولین ست طراحیام رفت تایم اسکوئر. 🥲
541
359
17K
1
0
118
دختر کازینم امروز اومد روی زخم‌هام چسب بستنی‌ای و روی دستم استیکر چسبوند و یه عالمه بوسم کرد و خودش پیشنهاد داد خواهر کوچولوش رو بغل کنم 🥹🥲🫠🫠🫠
امشب دوست ندارم دوش بگیرم که این‌‌ها کنده بشن 😢😢😢
18
0
116
جیم یا همون باشگاه می‌تونه یکی از کثیف‌ترین مکان‌ها به لحاظ بهداشتی باشه. از لحاظ اخلاقی هم که دیگه اوفففف.
برای سلامت جسم خود، نشنیدن بوی عرق ملت، پلاستیک، و از همه مهم‌تر بیمار نشدن، باشگاه رفتن رو همین امروز متوقف کنید.
#ورزش_دشمن_سلامتی
حالم از بوی جیم به هم میخوره. اون بوی پلاستیک و وسایل اونجا و عرق ملت و... 😷
8
1
39
7
2
111
من شدیداً به کمک احتیاج دارم؛ ولی گردن این رو ندارم که بپذیرم یا درخواست کنم. این بده یا خوب رو نمی‌دونم ولی داره می‌کشتم.
36
2
106
من خیلی ناراحتما. دیشب هم گریه کردم و هنوز گریه دارم و باید براش وقت بذارم. ولی اشکال نداره. این هم تجربه‌ست. تجربه‌ی خوب و تمیزی هم بود همه جوره. من هم که دختر عاقلی هستم و از این چیز میزها 😌😌😎💅🚶🏻♀️🚶🏻♀️🥲
بگذریمممممم. با قشنگی بگذریمممم 🌸🌸
32
1
106
امروز از روی دلسوزی یه نفر رو که بغل و حس امنیت می‌خواست سه چهار بار بغل کردم. بعد اومدم خونه حس کردم خودم چقدر یه آغوش امن و با احساس واقعی می‌خوام.
10
0
105
این ماجرای اکباتان دیگه ته وقاحته! البته نمی‌دونم وقاحت اینا ته هم داره یا نه!
پا شدن رفتن زیر پنجره‌ی مردم داد زدن نفس کشششش!!! 😳😳😳🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#MahsaAmini
5
24
107
یه زمانی هم مد شده بود رومیزی رو یه مدل خاصی جمعش می‌کردن روی میز. یه بار یه آقایی اومده بود خونه‌مون بعد هی این رومیزی رو صاف می‌کرد، من و مادرم هم هی می‌رفتیم میومدیم جمعش می‌کردیم. طفلکی مثلاً می‌خواست خوبی کنه.چند بار تکرار شد این داستان که دیگه مادرم کلافه شدم بهشون گفتن
شما یادتون نمیاد ولی ما یه زمانی آناناس درسته رو تالاپی میذاشتیم وسط میوه‌ها خبردار بایسته مواظب میوه‌ها و ظرفشون باشه.
11
0
132
2
0
98
زحمت‌کشان گرامی این دیار؛
به خبری که هم‌اکنون به دستم رسید توجه کنید لطفاً:
هفته‌ی دیگه دوشنبه روز کارگره و ما زحمت‌کشان کار نمی‌کنیم 🥹🥲🫠🫠🫠
7
0
105
تو چه رنجیه! واقعاً مرسی! خودم می‌دونم کجا هستم. نیازی نیست یکی دیگه به زحمت بیفته.
3
0
102
عطره رو گذاشته توی کیفش، فکر کرده بوده مال خودش بوده. خلاصه مچ‌گی��ی زشتی شد.
طرف عطرشناس هم بود گویا که عدل دستش رو گذاشته بود روی همون 🤔🤷🏻♀️🤦🏻♀️
4
0
99
من وقتی عاشق می‌شم و عشق دریافت می‌کنم قشنگ حس می‌کنم و به وضوح می‌بینم که خوشگل می‌شم.
8
2
98
حواسم باشه که اگه زخمم رو درمان نکنم، به کسائی زخم خواهم زد که نقشی در زخمی کردنم نداشتن.
2
14
99
دیگه تا حالا آب‌دوغ خیار نساخته بودم که اون هم به یاری پروردگار و فریب اهالی توییتر آنلاک شد. آقای نئو هم گولم زدن برداشتم توش پیاز کریسپی هم ریختم. فقط اگه کسی بگه چرا خیارها رو پوست نکنده و درشت درشت مثل اون سبزی‌ها ریختم خیلی ناراحت می‌شم. به روم میارید لطفاً. با سپاس فراوان.
22
0
99
تولد مادرمه. از اون‌جایی که اینستاگرامی شدم، خواستم یه عکس بذارم، دیدم آخرین عکسشون رو دخترعمه‌ام گذاشتن توی گروه امروز صبح.
خلاصه بگم، این عکس مادر و پدرم هم اگرچه خیلی نازه ولی عین عکس‌های خودم منطقه محرومیه 😭😭😭😭
27
0
97
نشستم یه عالمهههههه لوبیا پلو با کره و ماست موسیر بلعیدم. الآن حالم بده. 😢😭😭😭
16
0
97
