1. کلمات ساختهی تالکین واقعا شگفت انگیزن. همهش میخواستم یکی دو موردش رو رشتو کنم و یادم میرفت. مثلا در مورد ریشهی کلمهی «اولورین» یکی از اسامی گندالف توی قصههای ناتمام این توضیحات رو داریم:
گیاه شوکران گیاهی سمّی است که عموماً برای کشتن فیلسوفان به کار میرفته است. سقراط را با همین سم کشتهاند. تصویر زیر را که آن هم شوکران است دوستی از یک شهر شمالیمان ارسال کرده. دم در خانهها و توی پیادهروها کلی شوکران رشد کرده است.
من به دلیل ندونستن فضای آکادمیک شدیدا خطرناک و ناجور ایران، موضوع مورد نظرم برای پایاننامه رو در حالت یه مقاله که میخواستم ویرایش و چاپش هم کنم نوشتم و توی کلاس البته در قالب پاورپوینت نمایش دادم.
بعدش دیدم عین موضوع من شده موضوع پایاننامه کسی با استاد راهنمایی که
منم یکبار ۱۹ سالم بود و در کارگاه مجسمهسازی پسری که کراش مراش هم روم نداشت و اصلا خیلی نمیشناختم بهم گفت که تو چهرهی خیلی زیبایی داری. چرا موهات رو میریزی توی صورتت که مشخص نباشه و دیگران نبیننش؟(اون موقع موهام خیلی بلند)
هر وقت که بهش فکر میکنم قلبم گرم میشه
پونزده سالم بود یه روز خانم برادرم بهم گفت دوستم گفته خواهرشوهرت چه قشنگه و من بعد به این فکر کردم که قشنگم؟ تا قبل ازون یادم نمیاد اصلن بهش فکر کرده بوده باشم و رفتم جلوی آینه وایسادم و به صورتم خیره شدم و با حیرت گفتم اعه من قشنگم. زمان نوجوونی من این میزان استانداردای سفت و
منم همونم که بعد از اینکه سر کلاس تاریخ هنر، هنرآموز اتروسک رو خوند اُترُسَک و بهش اسپل انگلیسش رو نشون دادم و قانع نشد دیگه در برابر اینکه ایوان مخوف رو اِیوان مخوف خوند و توضیح داد یکسری اِیوانهای بلند و ترسناک در روسیهست، سکوت کردم.
من؟ همونی که سر کلاس رشته جامعه شناسی، استاد زبان تخصصی پرسید کسی می دونه لینوکس چیه؟ ته کلاس آروم دست بلند کردم. بعد استاد گفت یکی هم اون ته یه بار رفته گوگل فکر می کنه لینوکس رو شناخته! (؟!) و چند دقیقه ای برای کلاس توضیح داد که یه چیزی به جای ویندوز اومده که خیلی خفنه (:
ما جمعیت انجمن سری ویچها با همکاری ومپایرها و فراماسونها با افتخار توی ۶ ماه کاری کردیم که جمعیت سیگماها تصور کنن چیزی به جز دلقک به نظر میرسن که جهان متاع خندهی بیشتری داشته باشه.
2. اولور کلمهای است که معمولا «رویا» ترجمه شده، اما (کمابیش) ارتباطی با «رویاهای» آدمها ندارد و یقینا رویا مرتبط با خواب نیست. برای الدار این کلمه محتوای زندهی حافظهی آنان را شامل میشد، تخیل آنها را: در حقیقت به مکاشفاتی زلال در ذهن آنان، دربارهی چیزهایی که در اختیار
سر کلاسش این ارائه رو داشتم.
خدایان میدونن چه فلاکتها کشیدم که با کلاه شرعی تونستم موضوعم رو پس بگیرم، چون فورا تصویب شده بود :)
الان تکتک ارائههای کلاسی که دارم رو میتونم قشنگ وقت بذارم و مقاله کنم. کلی هم ایده جالب در موردشون به نظرم میاد ولی از عمد میشینم مزخرف مینویسم.
واقعا اگر تعصبی که برای سریال روی کتابها داشتین رو برای فیلمهای پیتر جکسون هم میداشتید بابت این سکانس و کاری که با کاراکتر دنهتور و فارامیر کرد باید کل خانوادهش رو سلاخی میکردین، نیوزلند رو میسوزوندین و روی خاکش نمک میپاشیدین.
من هنوز نفهمیدم شکایت #تهمينه_ميلانى اصلا بر چه پایه و اساسی هست. والا بر طبق اون لایوی که ما به صورت "لایو" دیدیم کسی که تند و زننده در برابر سوال مودبانه و منطقی یک دانشجو هنر داره خود ایشون هستند.
#مهیار_بهراماصل_تنها_نیست
#انتقاد_حق_دانشجوست
از دوست نیویورکیم خواستم از دغدغههای جهان اولیش بگه. ۲۵۹۲۵۲۹ بار عذرخواهی کرد که ماجراهای ما در مقابل مشکلات شما هیچی نیست و دیل میکنیم و فلان.
آمریکاییهای بی ادب و بی هنر هم در برابر بگاییهای ما سر تعظیم فرود میاورند.
مهمترین توصیه به هر کسی اینه که اگر انگلیسی در حدی بلد نیستی که منابع انگلیسی رو بخونی همهچیز را رها کن و انگلیسی یاد بگیر. باز نشسته باشی، تعمیرکار لوازم خانگی باشی یا دانشمند انرژی هستهای یا حتی دانشآموز کنکوری فرقی نمیکنه.
ترکیب کم خوابی و خستگی و مریضی باعث شد من این پرفورمنس رو برگزار کنم که البته هیچکس هم نفهمیدش چون جامعه درکی از هنر نداره. انتظار داشتم مثل اون عینکه باهام برخورد بشه :(
@malake_feron
Moulin rouge که معروفترین کابارهی پاربس بوده و آرتیستهایی مثل دوتولوزلوترک براش کلی پوستر طراحی کردن که میشه برای فضای کافه استفاده بشه
Cafe le soir یا کافه ونگوگ که این کافهی نقاشی ونگوگ هستش
4. اولو-س: مکاشفه، «فانتزی»: نام الفی رایج برای « صورت خیال» که پیشتر در ائا وجود نداشت و الدار توانمند در هنر (کارمه) توانستند شکل دیدنی و احساس کردنی آن را به وجود آورند.
8. فینرود گفت:«این چیزی که انسانها آنرا «امید» مینامند ما آمدیر مینامیم، «چشم انتظاری.» اما امید دیگری وجود دارد که ریشه ای عمیق تر دارد. ما آنرا استل مینامیم که به معنی «اعتماد و پشت گرمی» است. آن با راه و روش دنیا شکست نمیخورد چون بر مبنای تجربه نیست بلکه از ذات اولیه ماست.
در این دنیای منطقی این کسکشهایی که راه میوفتن دنبالت قربون موهات میرن و تو همونجا وسط خیابون نمیکنی بهشون بدی و ناناحت میشن از اینکه یک آدم رندوم بهشون علاقهای نداره و یهو یادشون میوفته پس روسریت کو پس حجابت کو رو با شمشیر نقره میکشیم. چون
Silver for monsters steel for men.
5. اولوس معمولا برای صور زیبا که تنها هدف هنری دارند به کار میرود.( به عبارت دیگر چیزهایی که نمود فریب یا کسب قدرت ندارند. )
قصههای ناتمام ترجمه رضا علیزاده، محمد حسین شکوهی و ناهید خسروی
هر بار این آدمو میبینم جیگرم آتیش میگیره. یادمه دیگه از قتل و کشتار سر شده بودم. رفتم پیج اینستاگرامش رو باز کردم. پستهاش رو دیدم. خصوصا اون پستی که اونقدر به همکارش گفته بود دوستت دارم.
اینقدر گریه کردم که میزم خیس شد. ولی چه فایده. چه فایده.
به کلاغه چندبار چیپس دادم رفت زد توی آب خورد برگشت باز چیپس گرفت.
تا اینکه دیگه نگرفت. بعد احساس طرد شدگی بهم دست داد و اضطراب جدایی گرفتم چون دیگه کلاغ ازم چیپس نگرفت و گریه کردم.
سلامت روان ۱۰/۱۰
7. بخش کلمهای جذابش برای من اینجاست:
فینرود گفت:« پس شما هیچ امیدی ندارید؟»
آندرت گفت:« امید چیست؟ انتظار واقعه ای خوب، که گرچه قطعیت ندارد اما بر مبنای دانسته هاو تجربیات
ماست؟ پس ما چنین چیزی نداریم.»
You might have lots of great friends and an amazing partner but eventually, you are alone.
And thats not just about you. It's about all of us. And its not sad, it's totally fine.
آقا ایران خیلی بزرگ و عجیبه. تنوع اقلیم وحشتناک و قومیتهای خیلی باحال و زبانها و لهجههای خیلی سکسی. ( چند دقیقه پیش برای پیرمرد گیلک ذوقمرگ شدم)
و موندماین مملکت عظیم چجوری با تخمیترین نوع مملکت داری الان هنوز سرپاست.
غیر از اینه که مردمی به این تنوع