دیشب بعد از عزاداری رفتم داروخونه،متصدی داروخونه که یک خانم ۲۵-۳۰ ساله بود از ظاهرم حدس زد مذهبی هستم.رفت داروهام رو بیاره و وقتی که اومد دکمه های بالایی پیراهنش رو باز کرده بود و بخشی از سینه هاش رو روبهرو من نمایان کرد و من فورا داروخونه رو ترک کردم!
عذاب این صحنه ولم نمیکنه!