کلی مقاله نخونده
کلی کلاس نرفته
کلی مهارت که باید بلدشون باشم و نیستم
کلی آدم با سوادی که ندیدمشون و باهاشون گپ نزدم
دغدغه این روزامه و داره مغزمو میخوره
داشتیم با دکتر اسدی خداحافظی میکردیم
یه خانم چادری مسن اومد جلو
گفت من مادر دوتا شهیدم
بچههای من خودشون رفتن
بچههای تورو ازت گرفتن! تا آخر وایسا که حقشون رو بگیری!
دکتر اشاره کرد به ما گفت منم نتونم اینا حق بچم رو میگیرن…
خاک بر سر من
این دوستمون رفته بود سربازی
میگفت روز چهارم یکی از سربازا به خاطر گرما تشنج کرده بردنش بهداری بهش آمپول (یا قرص) اشتباه دادن و طرف سکته کرده و فوت شده.
بخدا ما از آزادی چیز زیادی نمیخوایم.
#از_سربازی_بگو
برنامه سفر بعدی شد شمال
یه خونه روستایی طور که احتمالا تراس داره
تو یه جای سرد که با پتو بشینیم دور آتیش
شما معاشرت کنین حرف بزنین من فقط آتیش رو نگا میکنم
جمع مطلوب اونیه که توش خودت باشی
اگه دیوونه ای،دیوونه
اگه فلسفی،فلسفی
اگه غم داری، غم دار
اگه میخوای، با صدای بلند داد بزنی و آواز بخونی
اگه نه بری تو خودت و حرفم نزنی
امام زاده صالح بیش از یک سوم مردها یا لباس شخصی یا انتظامی بودن. بعدم طاهری اومد خوند! آقای مجری هم اصرار داشت که ما تا آخر پای انقلاب وایسادیم.
حتی اجازه نمیدین برای عزیزانمون عزاداری کنیم بیشرفا