دوستم پزشکه و گی. زن گرفت. شد بی. چون خودش نمیتونست درست بکندش. بعد زنش افتاد تو خط و یواشکی میرفت پیش پسرخالش. بعد پسرخالش و رفیقش اینو میبردن شمال. الآن پسرخالش از جلو خونه برمیداره میبره میکندش.
و اونقد ریختن توش که قرصا هم اثر نکرده و حامله شده...
حالا خر بیار و باقالی بار کن